روز جمعه هجدهم تیر 1378 کوی دانشگاه تهران و خیابانهای اطراف در وضعیتی کاملا بحرانی به سر برد. با گذشت ساعتها، همچنان تعداد قابل توجهی از دانشجویان در خیابان محل درگیری اجتماع کرده و نیروی انتظامی با بستن خیابان اصلی میان دانشجویان و مهاجمان که در سمت دیگر خیابان اجتماع کرده بودند، حائلی به وجود آوردند.
به گزارش بولتن نیوز، با گذشت چند روز از وقوع درگیری در کوی و روشن شدن ابعاد فاجعه، بازار صدور اطلاعیه و اعلام مواضع احزاب و جریانهای سیاسی رونق دیگری یافته بود.
روز قبل از 23 تیر همچنان در خیابانهای تهران درگیری بود، لذا صبح روز 23 تیر برخی آمده بودند و تصورشان این بود که امروز هم درگیری میشود اما فضای 23 تیر 1378 به گونه دیگری رقم خورد و حضور مردم و شور و بیعت آنها با نظام و انقلاب بساط آشوب و آشوبگران را برچید.
23 تیر ماه 1378 حضوری بی نظیر و گسترده بود که مشتی محکم بر دهان دشمنان و معاندان این نظام بود.
در واقع 18 تیر 1378 بحرانی بود که معاندان نظام در لباس جنبش دانشجویی با شعار مطالبات دانشجویان اصول اساسی نظام جمهوری اسلامی را مورد هدف قرار دهند.
آنچه در 18 تیر 78 رخ داد، در حقیقت و واقعیت شبه کودتایی آشکار و همهجانبه بود، که اساس نظام اسلامی را نشانه رفته بود و نسلی از مخالفین را پدید آورد که اکنون در داخل و خارج ایران فعال هستند.
حشمت طبرزدی، اکبر محمدی، احمد باطبی، منوچهر محمدی، پرویز سفری، محمد مسعود سلامتی، فرخ شفیعی، حسن زارع زاده اردشیر، محمد رضا کسرایی، محمود شوشتری، مهرداد لهراسبی، بهروز جاوید تهرانی، عباس دلدار، غلامرضا مهاجرانی نژاد، علی مهری، علی بیکس و مهدی فخرزاده از جمله افرادی بودند که دادگاه انقلاب در روند رسیدگی به پرونده کوی و حواشی آن به محاکمه آنان پرداخت.
همچنین افرادی دیگر همچون علی افشاری، اکبر عطری، فریبا مهاجرانی، امیر عباس و آرش فخر آور و .... نیز از جمله افرادی بودند که در جریان کوی دانشگاه 1378 نقش بسیار پر رنگی را ایفا کردند.
در این میان نیز افراد دیگری که جزو جریانهای ضد انقلاب محسوب میشدند از فضای ملتهب شده و به وجود آمده استفاده کردند و احساس کردند می توانند از این فضا به سود خود استفاده کنند که در این میان میتوان به وجود افرادی چون محسن سازگارا، مهرانگیز کار، اکبر گنجی، حسن یوسفی اشکوری، جمیله کدیور ، عطاء الله مهاجرانی، فاطمه حقیقت جو و ... اشاره کرد.
و اما جمیله کدیور کیست؟ جمیله کدیور خواهر محسن کدیور و همسر سید عطاءالله مهاجرانی (نخستین وزیر فرهنگ در دولت خاتمی) است.وی مشاور هشتمین رییس جمهور جمهوری اسلامی ایران، سید محمد خاتمی، در امور رسانه و مطبوعات و عضو گروه مشورتی وی در سال 1376 است. کدیور هوادار و مشاور زنان مهدی کروبی در انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری نیز بود.
سایت ettelaat.net در رابطه با جمیله کدیور و سایت جرس اینگونه افشاگری می کند: "آخرین خبر از سانسورهای جرس را از نویسنده و روزنامه نویس پرکار و صاحب نام آقای هوشنگ اسدی شنیده ایم که در مطلبی تحت عنوان جرس از بهار می ترسد پرده از آن برداشته اند. اما، در این پرده برداری، من برای اولین بار دریافتم که سردبیر این نشریه خانم جمیله کدیور هستند و دلم به راستی سوخت؛ به خصوص که این خانم در جریان انتخابات اخیر و از سوی آقای کروبی به عنوان کاندیدای وزارت انتخاب شده بود و، طبق روال معمول ، در این هیئت قرار است که یکی از سخنگویان اپوزیسیون حکومت آزادی کسی باشند که سراسر دروغ و سانسور و تبعیض است. "
پس از شروع فتنه در سال 88 این جریان به دلیل آنکه نیاز به پشتیبانی خبری و مظلومنمایی و ایجاد جنگ روانی علیه نظام را به شدت مورد احتیاج میدید، با هدایت دستگاههای جاسوسی دشمن اقدام به راهاندازی قارچگونه رسانههای خبری کردند. این رسانهها که پس از راهاندازی به سرعت توسط شبکه عنکبوتی دشمن مورد پشتیبانی قرار میگرفت تا به سرعت جایگاه خود را در بین مخاطبان در فضای مجازی باز کند.
یکی از همین رسانهها که به شکل و با هدف فوقالذکر راهاندازی شد جرس بود. این سایت در 29 تیر ماه 1388 مصادف با مبعث حضرت رسول اعظم(ص) رونمایی شد. این سایت چندی پس از تعطیلی وب سایت موج سبز آزادی که توسط فرزندان سایبری نظام جمهوری اسلامی هک شده بود، شروع به فعالیت کرد.
گردانندگان اصلی این سایت که هرکدام در یک کشور اروپایی و آمریکایی زندگی میکنند عبارتند از: محسن کدیور (از روحانینماهای فراری از کشور و ساکن آمریکا و از مواجب بگیران سرویس جاسوسی آمریکا سیا و برادر زن اول مهاجرانی)، عطاالله مهاجرانی (وزیر ارشاد دولت خاتمی و فتنهگر فراری از کشور و ساکن لندن و از مواجب بگیران سرویس جاسوسی انگلیس ام.آی.6 و از تحلیلگران بنگاه خبر پراکنی شبکه سلطنتی بیبیسی فارسی)، ابراهیم نبوی (طنز نویس روزنامههای زنجیرهای و فتنهگر فراری از کشور، تئوریسین درازگوش تراوا، ساکن بروکسل، وی مواجب بگیر سرویس جاسوسی هلند میباشد) و رجبعلی مزروعی (نماینده افراطی دوره ششم مجلس شورای اسلامی، ساکن بروکسل و از امضا کنندگان نامه جام زهر به مقام معظم رهبری و از بازیگران فیلم موهن شبکه سلطنتی بیبیسی فارسی علیه رهبر معظم انقلاب اسلامی، وی از مواجب بگیران سرویس جاسوسی انگلیس ام.آی.6 میباشد.(
حال با تمام آنچه از جمیله کدیور و سایت اپوزسیون جرس نوشتیم که کدیور به عنوان سردبیر در این سایت هرگونه که خواست به ارکان نظام جمهوری اسلامی توهین کرد از اعتمادیها می پرسیم دلیل علاقه ایشان به کدیور چیست و چگونه است که به یکباره تصمیم گرفته اند تمام داشته های اپوزسیون را در یک شماره امروز خود خرج گنند. آیا قرار است اعتمادیها که تا دیروز داشتند از این طرف دیوار می افتادند از آن طرف که عمیق تر است به انتهای دره جرسها و کدیورها سقوط کنند. چگونه است که امروز روزنامه اعتماد به یکباره به جبهه منحله مشارکت علاقمند می شود و با دوختن تصویری از مشارکتی ها و خاتمی و مطلبی از جمیله کدیور سعی دارند تا جو عمومی جامعه را ملتهب کرده و فضا را به روزهای 1378 و 1384 مهندسی کنند. دلیل این همه اشتباه عمدی یا غیر عمدی در یک شماره چیست.
کلمات کلیدی: جمیله کدیور، کوی دانشگاه78، سایت جرس
صادق زیباکلام، استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران و فعال اصلاحطلب در گفتگو با روزنامه"هفت صبح" اظهار داشت: روحانی 80 تا 90 درصد متعلق به جریان اصولگرایی است و باید با چماق بالای سر روحانی بایستیم و در روزنامهها و مصاحبهها و از افراد نزدیک به وی مطالبات خود را بخواهیم.

به گزارش بولتن نیوز، وی افزود: نقطه انحرافی در اعمال و رفتار رحیم مشایی نمیبینم و به شهامت و جسارت احمدینژاد در مقایسه با هاشمی، خاتمی و موسوی در قضیه هدفمندی یارانهها نمره 20 میدهم. این نحوه گفتار زیباکلام در کنار اظهارات چند روز گذشته برخی فعالان حزب اعتماد ملی و جبهه مشارکت نشان می دهد که نگرانی برخی مسوولان و دلسوزان نظام نسبت به فشار افراطیون بر حسن روحانی رئیس جمهور منتخب، کاملا درست و هشداردهنده است.
اگر قرار باشد که عده ای مطالبات خود را مطرح کنند و با فشار شدید خواستار توجه دولت به آنها و تحقق خواسته های خود باشند، در نتیجه دولت باید بخشی از وقت خود را صرف پرداختن به امور حاشیه ای کند و دائم به مطالبات و حاشیه های دنیای سیاست مشغول باشد و این موضوع باعث انحراف دولت از خواسته های اصلی مردم می شود.
براین اساس، به نظر می رسد که نیروهای افراطی به جای این که فضای آرام و بدون تنشی را ایجاد کنند و اجازه دهند که دولت به کارها رسیدگی کند و اولویت های فشار بین المللی، کاهش مشکلات اقتصادی و معیشتی وتورم و... را دنبال کند، به دنبال فضایی هستند که هزینه های فرصت رابرای دولت افزایش می دهد و عملا محدودیت سیاسی، زمان، امکانات و... را ایجاد خواهد کرد.
نوع کلام و طرح مطالبات گروه های افراطی اصلاح طلب و.... به گونه ای طلبکارانه است وطوری سخن می گویند که گویا حسن روحانی رئیس جمهور شده که تنها مطالبات آنها را تحقق بخشد.
این در حالیست که آقای روحانی با طرح شعار میانه روی و تدبیر وامید به صحنه آمده و مردم در فضایی آرام و بدون تنش قاطعانه رای دادند و در مرحله اول انتخابات حرف نهایی را زدند و انتخاب رئیس جمهور را قطعی کردند تا رئیس جمهور بتواند فراتر از گروه های سیاسی، اولویت های کشور را پیگیری نماید.

این گونه اظهار نظرتوسط عناصر افراطی و این که رئیس جمهور را مجبور به پیگیری خواسته های خود می کنند، نه تنها کمکی به حل مشکلات کشور نمی کند، بلکه نارسایی ها، سوء مدیریت، بحران ها و مشکلات را افزایش خواهد داد.
آقای زیباکلام که خود دانش آموخته واستاد علوم سیاسی، هستند خوب می دانند که هنر یک سیاستمدار، سازماندهی نیروهای اجتماعی برای تحقق اهداف نظام وکشور است و اگر در این مسیر بخواهد تنها به مطالبات یک گروه توجه کند عملا سازماندهی و مشارکت سایر نیروهای رقیب اصلاح طلبان را از دست خواهد داد و نوعی تنش در فضای سیاسی و رسانه ای کشور حاکم خواهد شد.
نکته دیگر این است که انبوه مشکلات موجود کشور و مشارکت بالای مردم در انتخابات، آن هم بعد از حوادث سال 88، تنها در شرایط آرام و بدون تنش امکان پذیر است و اگر چه حضور چهره ها و گروه های سیاسی اصلاح طلب و اقایان هاشمی و خاتمی، در پیروزی حسن روحانی اثرگذار بوده است اما فراتر از نقش گروه های سیاسی و مطالبات اصلاح طلبان، این خواست و رای مردم است که در طیفی گسترده تر و فراتر از مطالبات اصلاح طلبان مطرح شده و حرف اصلی را می زند.
در نتیجه آقای زیباکلام به عنوان یک استاد علوم سیاسی، باید توجه داشته باشد که در چنین شرایطی که از منتقدان و مخالفان نظام، تا مخالفان قانونی، طرفداران، اصلاح طلبان تا اصولگرایان و نیروهای وفادار به نظام در عرصه سیاسی حاضر شده اند باید میانه روی و مشترکات بین مردم محور کار دولت باشد.
اگر قرار باشد که عده ای چماق دست بگیرند و همه جا علیه دولت انتقاد و آتش کنند وهر روز صحنه سیاسی را متشنج و مردم را دلسرد و فشارها را افزایش دهند، نه تنها بخش عمده ای از مشارکت مردم و حمایت از دولت تبدیل به مخالفت و موانع بیشتر می شود، بلکه بخش عمده ای از وقت دولت نیز باید صرف این امور شود. ضمن این که دائما از سوی اصولگرایان واصلاح طلبان این انتقادها علیه روحانی افزایش می یابد که شما به خاطر آن که با اصلاح طلبان کار می کنید یا با اصولگرایان کار می کنید دچار مشکل شده اید!این موضوع همین حالا در کلام زیباکلام و بسیاری از اصلاح طلبان وجود دارد که تاکید می کنند روحانی 80 درصد اصولگراست ودر زمان انتخابات نیز برخی اصلاح طلبان به همین دلیل اجازه حمایت از روحانی را ندادند ومعتقدبودند که نباید از قواعد اصلاح طلبی عدول کرد...
براین اساس، روشن است که بخشی از نیروهای اصلاح طلب به دلیل قرار نگرفتن در برخی پست ها و مسوولیت هایی که انتظار داشته اند، از حالا بدبین شده اند و به دنبال آن هستند که با ابزار انتقاد و رسانه ها، فشار بر روحانی را افزایش دهند تا در فضای اجتماعی و عمومی، به خواسته های خود برسند. در نتیجه خواسته های اصلی مردم را به حاشیه خواهند برد و تنش را جایگزین آرامش فعلی می کنند
اما ناگفته پیداست که چنین سیاست ورویکردی، عملا فرصت امید بخش کنونی و تدبیرهایی که قرار است در فضای آرام و میانه روی دنبال شود، را با نوعی تندروی و موانع سیاسی مواجه خواهد کرد و مسوول چنین وضعیتی ، متوجه بخشی از نیروهای اصلاح طلب و ا صولگرا ونیروهای سیاسی افراطی و تندرو است.

لذا توصیه می شود که فعالان سیاسی، توجه داشته باشند که مردم انتظار دارند که در فضای آرام، اجازه داده شود که دولت کار خود را شروع کند وحداقل هایی که مردم انتظار دارند از قبیل کاهش فشار بین المللی و مشکلات اقتصادی دنبال شود تا به تدریج و در صورت امکان، مطالبات دیگر از جمله تشکل ها ونهادهای مدنی، حقوق زن، آزادی های اجتماعی وسیاسی و... به تدریج در دستور کار قرار گیرد و اگر چه بهبود فضای سیاست داخلی، موجب ایجاد شور و نشاط و امید مانند شرایط انتخابات ریاست جمهوری سال 92 می شود اما باید توجه داشت که اشتباه و خطا و تندروی، به ضد امید و ضد تدبیر تبدیل می شود.
سیاست تدبیر و امید تنها طرح مطالبات وخواسته ها نیست بلکه امکان سازی و امکان سنجی برای مهمترین اولویت ها وخواسته های مردم است تا تحقق حداقل ها، و بهبود معیشت و کاهش مشکلات عمومی، را شاهد باشیم....
کلمات کلیدی: اصولگرا.اصلاح طلب. سادق زیباکلام.حسن روحانی
یک منبع مطلع در گفتگو با باشگاه خبرنگاران گفت : در ادامه روند فعالیت جریان فتنه و ضد انقلاب برای بازسازی فعالیتهای تشکیلاتی احزاب غیرقانونی و تشکلهای غیرسیاسی، این جریان با ارسال دستورالعملی جدید به افراد مورد اشاره عنوان کرده است که در پوشش برگزاری مراسم افطاری و شبهای احیا ماه مبارک رمضان گروهها و احزاب غیرقانونی فعالیت تشکیلاتی و غیرسیاسی خود را دوباره از سر گیرند.
بنابراین گزارش، گروهک نهضت آزادی در راستای اجرای این دستورالعمل که ماحصل جلسات داخلی و خارجی است، قصد دارد سلسله نشستهای تشکیلاتی خود را در پوشش مراسم افطاری و مراسم احیا در شهرهای تهران، کرج، اصفهان و زنجان برگزار کند.
چیزی که در این میان بسیار قابل توجه و با اهمیت است اینکه گروهک مورد اشاره به عنوان ستون پنجم دشمن در جنگ تحمیلی فعالیتهای گستردهای داشت و در آن زمان ارتباطات گستردهای با سفارت خانههای خارجی و جریانهای همسو با ضد انقلاب داشته و دارد.
انتشار این خبر در محافل خصوصی گروهک نهضت آزادی و برنامهریزی اعضای این گروهک برای تشکیل چنین جلساتی حکایت از آن دارد که متولیان امر در دستگاههای امنیتی و قضایی با عنایت به تعهدات و تضمینهای قانونی این افراد برای پروندههای جاری احساس مسئولیت بیشتری داشته باشند و اجازه ندهند به تعبیر امام راحل عظیمالشأن انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بیافتد تا حوادث غمگینی همچون فتنههای 78 و 88 مجددا با فعالیت این عناصر فتنهگر رخ دهد.
کلمات کلیدی: نهضت آزادی، جریان فتنه، جنگ تحمیلی، جاسوسی

هدفگذاری اصحاب فتنه که از سالهای آخر دولت اصلاحات به شکلی علنی نمایان شد را میتوان از 3 رویکرد مورد بررسی و کنکاش قرار داد.
1- رابطه با اسرائیل، زمینه ساز رابطه با آمریکا
در این رویکرد میتوان اقدامات اصحاب فتنه را به گونهای قلمداد کرد که ایشان در صدد ایجاد بستری برای مجاب نمودن نظام به رابطة مستقیم با آمریکا، هستند. این اقدام که با تشکیل جریانی برای بزرگنمایی توان سیاسی و منطقهای اسرائیل همراه است، قصد دارد بدین گونه عمل کند که با رژیمی که تناقضات ایدئولوژیک اساسی با نظام دارد، مصالحه شکل بگیرد، پس با آمریکا که ماهیت کشور بودن را دارد، این امرکاری ساده و بیخطر است.
2- تلاش برای خارج نمودن اسرائیل از انزوای سیاسی
در رویکرد مورد بحث، این مسأله مطرح است که با توجه به حمایتهای اخیر اصحاب فتنه(مهاجرانی، کدیور، مخملباف و…) از رژیم صهیونیستی، و با عنایت به افول توان سیاسی و منطقهای این رژیم در عرصة مناسبات بیناللملی و منطقهای، تلاشی مشترک بین اپوزیسیون خارجنشین و اصحاب فتنه(که دارای مشترکات سازمانی بسیاری هستند) برای خارج نمودن رژیم منفور صهیونیستی از انزوای سیاسی و بالا بردن توان اثرگذاری آن در منطقه شکل گرفت.
با بررسی اخبار یک سالة اخیر به وضوح میتوان پی برد که هر زمان اسرائیل متوجه افول توان سیاسی خود و اپوزیسیون نظام شد، اقداماتی برای محکوم سازی ایران به موارد مختلف انجام داد.
این سلسله اقدامات که گاهی در تهدیدات نظامی علیه کشور و گاهی در اعلام خط قرمز نتانیاهو برای برنامة هستهای صلحآمیز ایران بروز مینماید، امروز بین اپوزیسیون در مقام تئوریای مطرح میشود که با اجرای آن امید به نفوذ مجدد اصحاب فتنه در نظام را دارند.
در نظر گرفتن این نکته نیز بسیار حائض اهمیت است که، عمده دلیل فعالیت اصحاب فتنه در راستای تحقق تمایلات رژیم غاصب، تأمین منابع مالی آنان از سوی لابیهای صهیونیستی است. لابیهای صهیونیستی که از انزوای تشکیلات خود در تنگنای سیاسی قرار گرفتهاند، به این مهم رسیدهاند که راه خروج آنان از بنبست پیشرو، تضعیف مواضع جمهوری اسلامی در منطقه و جهان است که بر همین اساس حمایتهای مالی خود را به فتنهجویان هدایت میکند تا برنامة مورد نظرش تبدیل به مطالبات اپوزیسیونی نظام ایران نماید.
3- ایجاد تبعات اجتماعی، با محوریت مسایل اقتصادی
رویکرد دیگر آن است که اصحاب فتنه با ایجاد بسترهایی(پیشبینی شده از سوی غرب) برای بهبود شرایط اقتصادی، در نظر دارند که پس از اولین تحرکات سیاسی خود، دشمنان استراتژیک و ایدئولوژیک کشور را در طبقات اجتماعی، تبدیل به عواملی یکطرفه کنند و حتی علت شرایط اقتصادی کشور را در عدم وجود رابطه با برخی دشمنان(عوامل جدید) ابراز نمایند.
پس از شکل گرفتن چنین تصوری در اذهان جامعه، بلافاصله با استفاده از بسترهای عملیاتی غرب(تحریم) وارد عرصه شده و روندی برای کاهش هزینهها اعمال کنند تا وجهة تخریبی علیه نظام، و زمینة اجتماعی برای تمایلات دشمنان(ایجاد رابطه با آنان) آماده گردد.
سند فرآیند برنامهریزی فتنهجویان
سفرهای مکرر اصحاب فتنه به اسرائیل و اعلام حمایتهای آنان از این رژیم منفور، جزء لاینفک برنامة مدنظر غرب، در مسیر منحرف آنان است. سفر محسن مخملباف و حمایت وی از آئین بهائیت، سفر محسن کدیور و عطاءالله مهاجرانی و حمایت آنان از امور اجرایی رژیم غاصب، مصاحبة کاسپین ماکان(نامزد ندا آغاسلطان) با تلویزیون ملی اسرائیل و اعلام نظر امیرعباس فخرآور در مورد این رژیم که گفته بود: «من خودم صهیونیست هستم» سندهایی مختصر از پیوند مسیر فتنه با اسرائیل(نماد دشمن استراتژیک و ایدئولوژیک کشور) می باشد.
منبع: وبلاگ پیروان ولایت
کلمات کلیدی: سیاسی.فتنه.اصحاب فتنه
سفر اخیر محسن مخملباف، فیلمساز فتنه، به اسرائیل و ابراز ارادت و دستبوسی وی از قاتلان مسلمانان مظلوم فلسطین، نشان از شروع شدن سناریویی خطرناک از جانب جریان فتنه و حامیان غرب، علیه منافع ملی و هویت اسلامی کشور دارد.
لازم به یادآوری است امریکا همواره مدعی بوده که مشکلش با دولت ایران است و نه ملت؛ لذا انتظار می رفت در صورت حقیقی بودن این ادعا، با تغییر رئیس جمهور و روی کار آمدن دکتر روحانی، سیاست های این کشور در قبال ملت ایران دچار تغییر جدی شود. اما تاکید بر اجرای تحریم های جدید علیه کشور چند روز پس از انتخابات و نامه تند کمیته سیاست خارجی کنگره به اوباما در خصوص افزایش فشارها به ایران نشان داد دشمنی لابی صهیونیست نه تنها با دولت مردان ایران، بلکه با همه موجودیت نظام و به ویژه مردم ایران است. ملت نیز سالهاست که با درک این موضوع، دوش به دوش رهبران خود سردمدار نهضت مخالفت با مذاکره مستقیم با امریکا هستند.
پس از بیان این مقدمه، برای شرح دقیق سناریوی جدید جریان فتنه به چند نکته زیر باید اشاره نمود:
1- اتاق فکر جریان فتنه که با روی کارآمدن دکتر روحانی به گمان واهی خود مسئله مذاکره مستقیم با امریکا را مشکلی حل شده می پنداشتند، با مشاهده این برخورد دولت امریکا، شناخت روحیات انقلابی مردم ایران و همچنین موضع گیری قاطعانه دکتر روحانی در خصوص مسئله ارتباط مستقیم با امریکا در کنفرانس خبری، راهبرد جدیدی جهت بازسازی آرمانشهر سیاست خارجی خود، یعنی وادادگی سیاسی در مقابل مستکبرین در پیش گرفته اند که سفر مخملباف به اسرائیل نشانه ای از این سناریو است. در این طرح جدید مشکل اصلی سیاست خارجی کشور، عدم به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی توسط ایران به عنوان کشور مستقل مطرح می شود. نتیجه طبیعی چنین تحلیل معاندانه ای، لزوم برقراری ارتباط میان جمهوری اسلامی با این رژیم غاصب جهت حفظ منافع کشور(!!!) است.
2- هر چند مطرح شدن مسئله ارتباط با اسرائیل با مخالفت صریح و شدید مردم و مسئولین نظام مواجه خواهد شد، اما ممکن است طرح این مسئله موجب قبح زدایی از ارتباط و مذاکره مستقیم با شیطان بزرگ گردد. به عبارت دیگر اتاق فکر جریان فتنه با بهره گیری از ضرب المثل معروف “به مرگ بگیر تا به تب راضی شود”، با محور قرار دادن مسئله ارتباط با اسرائیل، مذاکره با امریکا را امری طبیعی جلوه می دهند. بدون شک در صورت محقق شدن این سناریو در اثر غفلت مردم یا مسئولین، قدم بعدی فتنه گران تاکید بر لزوم حمایت مردم ایران از اسرائیل جهت تشکیل دو دولت مستقل اسرائیلی و فلسطینی و تقدیم کردن زمین پاک بیت المقدس به لابی صهیونیستی است.
3- لازم به ذکر است زمینه سازی های لازم جهت اجرای چنین سناریوی خطرناکی چند سالی است توسط جریان فتنه پیگیری می شود. پرده برداری ابطحی از سفر محسن کدیور به اسرائیل، تاکید عطاء الله مهاجرانی بر یادگیری زبان عبری و یاد کردن از این زبان با عنوان شگفت انگیزترین زبان دنیا، دیدارهای امیرعباس فخرآور با مسئولین رژیم غاصب صهیونیستی در این کشور و تاکید بر این که “من یک صهیونیستم” ، مقالات احمد زیدآبادی در خصوص اسرائیل، سفر کاسپین ماکان(نامزد ندا آقا سلطان) به رژیم صهیونیستی و مصاحبه با تلویزیون این رژیم غاصب، پرده برداری سایت ضدانقلاب خودنویس از شرکت عناصر فتنه گری چون فاطمه حقیقت جو، علی اکبر موسوی خوئینی، حسین باستانی، احمد رافت و مهدی جامی به همراه مهاجرانی در اجلاس سالانه واشنگتن اینستیتیوت و سکوت در برابر اظهارات لابی صهیونیستی در خصوص حمله به ایران در این نشست و در آخرین گام، اظهارات سخیف محسن مخملباف در جشنواره فیلم اورشلیم در مورد علاقه اش به رژیم صهیونیستی و فرقه ضاله بهائیت همگی نشانه هایی از اجرای این سناریو است.
بنا به نکات ارائه شده، ضرورت برخورد با چنین طرحی از جانب مردم آگاه، نخبگان سیاسی و مسئولین امر جهت جلوگیری از ایجاد هزینه برای کشور و تامین منافع ملی کاملا روشن به نظر می رسد.
منبع: وبلاگ مستغیث