فردا شب یکی از حساس ترین مصاحبه های رضا پهلوی(ربع پهلوی) در تلویزیون کانال یک ساعت 19 به وقت اروپا و 21:30 به وقت ایران خواهد بود .این پیام عناصر فعال سلطنت طلب در فیس بوک بود که شب گذشته به صورت گسترده منتشر شد ولی نتیجه ای متفاوت داشت ، کینه عمیق میان سلطنت طلبان بعد از پایان این برنامه آشکار شد.
به گزارش بولتن نیوز، رضا پهلوی در اظهار نظر سیاسی مذاکرات ایران و کشورهای غربی را ناموفق توصیف کرد و گفت: نرخ دلار رفت بالا یعنی مذاکرات موفقیت آمیز نبوده است!
شهرام همایون مدیر شیاد و کلاهبردار تلویزیون ضد انقلاب کانال یک پیرامون فعالیت های گروهک شورای ملی با رضا پهلوی،جهانشاد پاکزاد، رویا عراقی، یاشار پارسا،مازیار قویدل،محمد رضا حیدری، نازیلا گلستان، رضا پیرزاده و اردشیر دولت مصاحبه کرد.فضای تملق و پاچه خواری فرزند دیکتاتور رژیم طاغوت در برنامه بیداد میکرد تا اینکه نوبت به مدیر روابط عمومی! گروهک رسید.

رویا عراقی فعال فتنه کاظمینی بروجردی در خیابان اوستا در تهران
پارسا پاشار وبلاگ نویس فراری ساکن پاریس روی خط آمد و در خصوص اقدامات گروهک پهلوی توضیحاتی داد و سعی کرد نشان دهد اختلافی در این شورا وجود ندارد ، شهرام همایون که سعی میکرد شخصیتی دموکراتیک از رضا پهلوی نشان دهد گفت: پارسا یاشار از مخالفین حکومت محمد رضا پهلوی بوده اند اما هم اکنون با فرزند پهلوی آماده همکاری شده است، او در وبلاگش از رضا پهلوی به عنوان "اسپرم همایونی" یاد کرده اند در این لحظه که گویا شهرام همایون دچار اشتباه بزرگی شده بود با دست پاچگی سعی کرد روند برنامه را عوض کند و فرصت صحبت به نفر بعدی داد.
رویا عراقی فتنه گر فراری ساکن ترکیه از گروهک تدلیس و فریب کاظمینی بروجردی در این برنامه از طریق اسکایپ روی خط آمد و به دفاع از نسرین ستوده محکوم امنیتی آزاد شده پرداخت و اعلام کرد برنامه ویژه ای دارند تا ستوده را برای گرفتن جایزه ساخاروف از ایران خارج کنند.
اما واکنش سلطنت طلب ها به برنامه سیرک پهلوی در کانال یک متفاوت بود ، مه لقا فخرآور در فیس بوکش نوشت" هر چند که ادبیات جانبدارانه است ,ولی برای یاد آوری بد نیست ! دوستان ببینند و یادشون بیاد که اون شور و علاقه و حضور را یک مشت بی وطن به بیراهه بردندو از این حضور سوء استفاده کردند!
عده ای هم که از این گروهک نا امید بودند با ساخت صفحه فراخوان به نفع حزب مشروطه پایان عضویت در گروهک پهلوی را اعلام رسما کردند در این فراخوان امده است " هواداران پادشاهی باید یک انتخاب کنند، امشب پیشنهاد خوبی از دوست عزیزی رسید . ما باید همه در یک حزب درست و حسابی برویم همه هم بخوبی میدانیم تنها حزب ریشه دار در تمام این سالها با تمام مشکلاتش "حزب مشروطه " بوده است" حزب مشروطه متعلق به عموی شهرام همایون(دارویش همایون) است.
.
واکنش سلطنت طلبان به سیرک پهلوی در تلویزیون کانال یک

در گروهک پهلوی افراد صاحب پست هایی هستند که به سابقه آنها بر میگردد. از سوی اپوزیسیون خارج از کشور این القاب برایشان انتخاب شده است ، شهرام همایون که به شیادی و کلاهبرداری معروف است در کمیسیون رسانه شیاد عضویت دارد.محمد رضا حیدری که متهم به همکاری با سازمان های امنیتی ایران است به عنوان کمیسیون ارتباط با وزارت اطلاعات لقب گرفته است.نیما سعیدی مسئول کمیسیون دگرباشان جنسی و رضا پیرزاده کمیسیون بزهکاران و کلاهبردان است اگر چه این پوستر از کیفیت خوبی برخوردار نیست ولی به دلیل واقعیت هایی که گمان میشود وجود داشته باشد به شدت در فیس بوک منتشر شده است.
گروه سیاسی – در بخش نخست و دوم این گزارش، به گوشه هایی از فعالیت مسعود بهنود روزنامه نگار حامی جریان فتنه پرداختیم. اینک در بخش سوم و پایانی به تحلیل وارونه اواشاره داریم که ادعا کرده ایران ابتکار دیپلماتیک برای کاهش تنش ندارد و این را در مطلب به سوی بی آیندگی مطرح کرده است.

به گزارش بولتن نیوز، یکی ازاقدامات اساسی بهنود که قابل کتمان و گذشت نیست، موضوع حمایت او از سران فتنه است که در مطلب ما داریم می آییم در تاریخ 29 فروردین 88 در روزنامه اعتماد به وضوح مطرح کرده است و 55 روز مانده به انتخابات، خط و نشان کشیده است...
و در همین مطلب ادعای پیروزی تلویحی کرده و براندازان نرم را قبل از برگزاری انتخابات، برنده میدان رقابت دانسته است.
وی در تحلیلی مضحک با عنوان من و انتخابات در 16 خرداد 88 اعلام کرده که انتخابات شاه با انتخابات جمهوری اسلامی همسان است
و در تاریخ 29 خرداد 88 در مطلب گریه ها باید کرد فتنه گران را به تداوم اقدامات افراطی تشویق کرد.
بهنود برای تاثیرگذاری برمسوولین به منظور تقابل با یکدیگر، مطلب سپهسالار قورباغه را در 31 خرداد 88 نوشت و لاریجانی و شورای نگهبان و احمدی نژاد را تشویق به استعفا، حل مسئله، بازشماری صندوق ها و... کرد.
وی همچنین ادعاهای بی اساس فتنه گران را در همین مطلب تبلیغ کرد و در مطلب سبزمی مانم در تاریخ 26 دی ماه 88 فتنه گران را تشویق کرد و در مطلب برسرقرار سبز در 12 آبان 89 با روحیه دادن به فراریان فتنه گر مثل علی نژاد برای آنها تبلیغ کرده است.
او همچنین در مطلب به اعلیحضرت توهین کردی در تاریخ 12 شهریور 88 ولایت فقیه را با سلطنت شاه همسان ارزیابی کرده است.
او با حمایت از چهره های معاند و نفی ماهیت انقلاب اسلامی در مطلب طالقانی و منتظری در تاریخ 30 آذر 88 تاریخ انقلاب را تحریف کرده و برخی چهره های محبوب را مصادره به مطلوب کرده است.

بهنود در مطلب خاطرات سعید شاهسوندی ... در 19 مرداد 89 اینگونه القا کرده که مدافعان نظام نفوذی بوده اند و دستگاه های اطلاعاتی کشور را به فریبکار بودن متهم کرده است.
وی در مطلب روز آن لاین 11 خرداد 88 با عنوان خوب می پرانند از دربار پهلوی و فراماسونرها از جمله فتح اله آتابای و سلیمان خان بهبودی تمجید کرده است و همچنین در مطلب یک قلم توانا شکست در تاریخ 10 بهمن 89 از داریوش همایون که چهره ای ضد دین داشت و وابسته به پهلوی بود تجلیل کرده است
خلاصه آنکه این روزنامه نگار بسیار پرکار، اگرچه به قلم ساده و داستانی اش و آثار و مقالات و روزنامه های پرشمار مشهور و معروف است اما به نظر می رسد که پشت این قلم و کار زیاد، شامه تیز وی در شناخت قدرت های موجود و سعی در نزدیکی به آنها قرار داد.
زیرا هم در قبل از انقلاب در نزدیکی به فرح پهلوی و دربار، هم در بعد از انقلاب در نزدیکی به اصلاح طلبان و روزنامه های زنجیره ای و هم بلافاصله بعد از نزول قدرت در اصلاح طلبان، پرواز به لندن و قرار گرفتن در بی بی سی و بنیادها و هسته ها و حمایت های نهادها و...همگی نشان می دهد که او خوب تشخیص می دهد که کجا باید برود و جالب است که برخی روزنامه نگاران نیز بلافاصله جا وخط وچهره وحجاب ولباس و کراوات و کت و ... را تغییر می دهند و منتظرند که ببینند بهنود چه رفتاری دارد تا دقیقا آن را پیگیری کنند....

بهنود قبل از انقلاب به امیرعباس هویدا از طریق داریوش همایون و م.ج و پ.ن و روزنامه آیندگان نزدیک شدو جالب است که محمد جعفریان و پرویز نیکخواه را بعد از پیروزی انقلاب، به جرم توده ای و مائو ئیستی معرفی و از آنها شکایت کرد و تا طناب اعدام همراهی کرد و خود را هم رنگ انقلاب معرفی کرد و گاهی به پهلوی و هویدا در تهران مصور فحش می داد و البته از منافقین و فدایی ها حمایت می کرد.
وی با نزدیک شدن به بازرگان و امیرانتظام درروزهای نزدیک به17شهریور واعلام این که از ماجرای 17شهریور خبرداشته است و همچنین نزدیک شدن به شهید بهشتی، و حمایت از آقای هاشمی رفسنجانی به عنوان سردار سازندگی، و وفادار نشان دادن به دوم خرداد به صورت یکی به نعل یکی به میخ، نشان داده که همواره به جریان های قدرتمند نزدیک شده است.
وی با همکاری یکی از روزنامه نگاران سرشناس در روزنامه های زنجیره ای، نیروهایی را پرورش دادند تا بعد از چند سال اکنون همکاری نزدیکی را با بهنود در بی بی سی، روز آن لاین و گویانیوز و... داشته باشند.
اما در دوره احمدی نژاد که بهنود خارج کشور بوده، نقاب را کنار زده و ماهیت خود را نشان داده است و با عبدالمالک ریگی مصاحبه کرد. و در جریان فتنه در رسانه های ضد انقلابی مانند جرس، گویا، روز آن لاین و... مقاله های متعددی نوشته است.
کلمات کلیدی: مسعود بهنود، ضدانقلاب، عبدالمالک ریگی
گروه سیاسی ـ مرحوم ستار بهشتی و پروندهاش، احتیاجی به توضیح اضافی ندارد. آنقدر در این نه ماه گذشته در اینباره شنیدهایم که شاید به اندازهی خانوادهی آن مرحوم، در جریان ریز پروندهی وی باشیم. پروندهای که با حکم چند وقت پیش سازمان پزشکی قانونی، مسیری را طی میکند که اتمام آن نزدیک تصور میشد:

«پس از معاینات، کالبدشکافی و آزمایشهای تخصصی، بازپرس پرونده با 9 پزشک با رشتههای مختلف جلسهای برگزار کرد که در صورت جلسهی امضا شده از سوی پزشکان و بازپرس پرونده اعلام شده ضربات وارد شده به ستار بهشتی نوعاً کشنده نبوده و نمیتواند منجر به مرگ شده باشد. از سوی دیگر این ضربهها به نقاط حساس بدن وارد نشده بود، حال این سئوال از سوی بازپرس مطرح شده که فشار روحی موجود همراه ضربههای وارد شده نمیتواند توامان باعث مرگ شود؟ که پزشکان اعلام کردند این موضوع محتمل است اما نمیتوان قاطعانه در این باره اظهار نظر کرد. این پرونده در دادسرا مطرح بوده و هنوز قرار مجرمیت و کیفرخواست صادر نشده تا به دادگاه ارسال شود. قرار مجرمیت پرونده میتواند در خصوص ضربههای وارد شده، محل نگهداری و یا توهین باشد.» (محسنی اژهای – 10 تیر ماه)
به گزارش بولتن نیوز، گویا قرار نیست این پرونده، در مسیر قانونی خود ادامه داده شود و به نتیجهی نهایی برسد. زیرا همین چند روز پیش بوده که مادر ستار بهشتی اعلام کرده که درخواست نبش قبر داده و میخواهد جسد فرزندش را در اختیار پزشکان و کالبدشکافان معتمد و تحت نظارت سازمان ملل قرار دهد تا آنها بررسی مجدد کرده و حکم نهایی را ایشان اعلام کنند.
اما چه کسانی پشت سر این قضیه قرار دارند؟ آیا واقعاً این مادر ستار بهشتیست که تقاضا کرده تا پروندهی رو به پایان فرزندش، دوباره به حالت اول بازگردد یا اینکه تحریک کنندگانی وجود دارد؟ طبق شواهد و گزارشهایی که وجود دارد – در صورت نیاز و ادامهی روند فعلی، اقدام به رسانهای شدن آن نیز خواهیم کرد – برخی عوامل اپوزوسیون خارج از کشور، در حال تحریک مادر ستار بهشتی هستند تا وی را مجبور کنند که با موضعگیریهای جهتدار، پروندهی فرزندش را در مسیری قرار دهد که بتوانند از آن، در جهت اثبات عدم پایبندی جمهوری اسلامی ایران به حقوق بشر سوءاستفاده کنند.
به عبارت دیگر، براساس قرائن و شواهد در دست، همهی آنهایی که در ماجرای فتنهی 88 نتوانستند به اهداف براندازانهی خود برسند، الان دنبال این هستند که از نقاط کور مختلف به نظام جمهوری اسلامی ضربه وارد کنند و با وقوع حوادث مشکوک و چند پهلو، آنرا به سمت و سویی که میخواهند بکشند. حال، در این پرونده هم دنبال آن هستند که از احساسات یک مادر داغ دیده سوءاستفاده کنند تا به نیتها دشمنانهی شان برسند.
این تلاش دشمنان مردم و نظام ایران در حالی صورت میگیرد که قوهی قضاییه با اهتمام ویژه و دقت نظر فراوان، و به دور از مسائل سیاسی سعی کرده تا این پرونده را بررسی کند. عملکرد قوهی قضاییه و اعلام نظرهایی که تا به حال دربارهی پروندهی ستار بهشتی صادر شده نشان میدهد که رعایت عدالت، تنها دغدغهی این رکن جمهوری اسلامی در مختومه کردن این پرونده است. زیرا اگر نیت این عزیزان چیزی غیر از این بود، میتوانستند پرونده را در روال عادی خود پیگیری کنند و هیچ احتیاجی هم به مقصر دانستن پلیس در نحوهی بازجویی و شرایط نگهداری ستار بهشی نبود. حتی میتوانستند برخوردهایی که با برخی از مسئولین رده بالای پلیس فتا شده را هم در دستور کار خویش قرار ندهند. در نتیجه، از نوع رفتار قوهی قضاییه در بررسی پروندهی مرحوم ستار بهشتی پیداست که قرار بر مخفی کردن حقیقت در این ماجرا وجود ندارد و رعایت عدالت، تنها چهارچوب این پرونده است.
و سخن آخر با مادر ستار بهشتی. اکثر ما در طول زندگیمان داغ عزیز دیدهایم و میدانیم که از دست دادن چنین افرادی چه غم بزرگی را بر جان آدمی مینشاند. اما قرار نیست با جریحهدار شدن احساساتمان در این حوادث، هزینههای سنگینی را بر دوش نظام جمهوری اسلامی وارد کنیم. آنهم در شرایطی که از یکسو قوهی قضاییه به خوبی در حال پیگری ماجراست و از سوی دیگر، دشمنان مردم ایران مترصد چنین فرصتهایی هستند تا به ایران و ایرانی ضربه وارد کنند. خیلی خوب است در این حادثه رخ داده، به مانند پدر مرحوم روحالامینی، با اعتماد به نظام و پذیرش پایبندی آن به احقاق حقوق ملت، صبورانه و دقیق، پیگیر پرونده بوده و به جای اعتماد به مزدورانی که در خارج از کشور قرار دارند به مسئولین دلسوز جمهوری اسلامی اعتماد داشته باشیم.
کلمات کلیدی: ضدانقلاب، مادر ستار بهشتی، ستار بهشتی، تلویزیون ماهواره ای
مدّتی پیش آقای ایرج مصداقی مطلبی نوشت تحت عنوان” مکاتبات من با ابوالقاسم رضایی”(از سران سازمان مجاهدین خلق) و برخی اقدامات سازمان در مقطع درگیری های خیابانی سال 88 ایران را آشکار سازی کرد. از جمله، فیلم های جعلی که در آن زمان در مقر اشرف تولید می شد و تحت پوشش تصاویر سرکوبها در ایران، بخورد جهانیان و بخصوص رسانه ها و سازمان های حقوق بشری داده می شد. این یک واقعیت از عملکرد های سازمان بود و در آن دوره، فیلم و عکس و خبرهای جعلی زیادی توسط ما تولید و منتشر شد.
امّا واقعیت دیگر، نحوه بکارگیری کانال هایی بود که سازمان برای انتشار آن مدارک جعلی استفاده می کرد. چون سازمان نمی خواست(یا نمیتوانست) آن مدارک جعلی را به اسم خودش منتشرکند و نیاز داشت از کانال رسانه های خارجی یا رسانه های وابسته به جنبش سبز مستقر در خارج از کشور منتشر شوند، لذا مدارک مورد نظر را رسماً به آن رسانه ها نمی داد بلکه از طریقِ عواملش در رده های مختلف جنبش سبز و اطاق فکر های لندن، بروکسل، پاریس و حتی در خود آمریکا انجام می داد. این عوامل هم بر دو نوع هستند. گروه اول را نفوذی های سازمان در رده های گوناگون و گروه های مختلف جنبش سبز در خارج از کشور تشکیل می دهند. گروه دوم را افرادی تشکیل می دهند که سازمان به اصطلاح یک <<گزک>> از آنها پیدا می کرد. اعم از یک سند، یک ارتباط با رژیم آخوندی، یک تصویر در شرایط خاص، یک فیلم و … سپس همان <<گزک>> را اهرم فشار قرار می داد و از قربانی خود می خواست دستورات سازمان را بی چون و چرا اجرا کند و قربانی بیچاره هم چاره ای جز اطاعت نداشتند. یکی از قربانیان نگون بخت، حسن یوسفی اشکوری بود. اشکوری را جداً و واقعاً باید تجسم نگون بختی دانست. سازمان چند سال پیش همسر علی احسان از اعضای بلند پایه تشکیلات (مونا م) را برای تعمیق ارتباطات در قالب یک طعمه بسراغ اشکوری فرستاد و متاسفانه اشکوری فلک زده از طریق آن طعمه به تور افتاد.
سازمان بلافاصله با صحنه سازی های مختلف، تصاویری از قربانی و طعمه را در حالت های مختلف خصوصی و در اماکن مختلف که در فرهنگ ایرانی، خط قرمز به حساب می آیند( از میخانه و دیسکو گرفته تا … مختلط و…) تهیه کرد و سریعاً به سر وقتِ قربانی نگون بخت رفت و به او حالی کرد که چه مدارکی از وی در اختیار دارد و چه توقعاتی از قربانی دارد تا موجب آبروریزی برای او و کل جنبش سبز نشود! و یوسفی اشکوری به استخدام تمام قد و تمام عیار سازمان درآمد. نه به عضویت سازمان بلکه به بیگاری آن. و به همین راحتی عامل سازمان شد در جنبش سبز، در اطاق فکر لندن، در محافل پاریس، بروکسل، ایتالیا و در سازمان های مورد نظر تشکیلات.
اینگونه بود که تعداد فراوانی عکس و فیلم جعلی، تحلیل ها، مقالات متعدد مورد نظر سازمان، خبرهای ساختگی بیشمار که سازمان تولید می کرد، از طریق یوسفی اشکوری به محافل جنبش سبز و رسانه های مختلف آنها و بخصوص رادیوفردا، بی بی سی فارسی، سایت های جرس، کلمه و روز آنلاین تزریق می شد، تا آنجا که این تولیدات، کاملاً مورد قبول و باور خود سبزی ها و سران اصلاح طلب داخل ایران قرار گرفت و متاسفانه حتی موجب ایجاد توهم اقتدار کاذب در آنها و برخورداری از پشتوانه عظیم داخلی و خارجی و… و در نهایت، موجب شکست جنبش سبز مردم ایران در سال 88 و سو استفاده تمام عیار و سرکوبگرانه رژیم آخوندی از آن وقایع و بهره برداری از آنها برای مهندسی انتخاباتِ پیش رو و سرکوب بی سابقه هرگونه تحرکی از طرف آزادی خواهان در مقطع فعلی شده است.
برای اینکه باور کنید که سازمان چه نقش مخرّبی ایفا کرد، فعلاً چند سند از اشکوری که در اختیار سازمان است را ارائه می دهم و اگر سازمان یا خود یوسفی اشکوری مطالبم را تکذیب کردند، تصاویر بی پرواتر و اسناد مهم تری را رو می کنم.
برای روشنگری و تبیین چگونگی و چرایی تحولات و مواضع برخی افراد اسناد دیگری نیز در اختیار دارم که به وقتش منتشر خواهم کرد.
سربلند باد ایران و ایرانی در هرکجا و هر زمان.
یوسفی اشکوری و همسرش در اشکور قبل از انقلاب
یوسفی اشکوری و همسرش در آلمان
یوسفی اشکوری در اشکور و در حال سخنرانی در بعد از انقلاب 57
با دخترش در آلمان
در جمع حامیان جنبش سبز در آمریکا
کلمات کلیدی: حسن اشکوری، ضدانقلاب، شبکه های ماهواره ای، جنبش سبز، سازمان منافقین
چندی پیش در استکهلم سوئد نشستی با عنوان اتحاد برای دموکراسی در ایران و با حضور عناصر ضد انقلاب برگزار شد که میخواستند در راستای ضربه زدن به انقلاب تلاش کنند.
این نشست در تلاش بود تا به نوعی به انتخابات ضربه وارد کرده و به قول خود اعضا برای مردم ایران فعالیت کنند. محسن سازگارا یکی از عناصر ضد انقلاب در نشست استکهلم که به نوعی رقابت علنی خود را با نشست شورای ملی ربع پهلوی آغاز کرده، گفته است:اعلام فراخوان در ایران دیگر کارساز نخواهد بود، چون ایران از آن بهره برداری خواهد کرد و یک 9 دی دیگر ثبت خواهد شد.
جریان ضد انقلاب تاکنون نشستهای مختلفی در این زمینه برگزار کرده که نمونه آن نشست پراک، اولاف پالمه و.... است که در جریان ضد انقلاب به تور خانوادگی شهرت یافته است.

سوئد ؛ استکهلم نشست ضد انقلاب 5 خرداد 1392
یکی از موضوعاتی که در این نشست مورد تمسخر دیگر عناصر ضد انقلاب قرار گرفته حضور علیرضا نوریزاده در آن است که در حالی که نشست رسمیت داشته و سخنرانان در حال سخنرانی هستند، وی در خواب به سر میبرد.

این موضوع به شدت موجب اعتراض جریان ضد انقلاب شده به گونهای که در فیس بوکها و شبکههای اجتماعی به تمسخر نوریزاده پرداختهاند و برگزاری این جلسات را کاری ابتر و بیهوده در برابر اراده ملت بزرگ ایران دانستهاند
کلمات کلیدی: ضدانقلاب، نوری زاده، نشست استکهلم