کیهان نوشت: علیرضا نوریزاده با اشاره به اصرار محافل اپوزیسیون به تحریم انتخابات نوشت: از هماکنون پیداست که شماری از ما، تحریم را مناسبترین وسیله برای مقابله با بازی انتخابات فرض کردهایم. اما در واقع این تحریم فقط شامل خود ما میشود که اصلا با صندوقهای رأی و رژیم و نمایندگیهایش کاری نداریم. اما متأسفانه بعضی از ما به این توهم دچار هستیم که اگر ما انتخابات را تحریم کنیم و یک اطلاعیه چهار خطی بیرون دهیم و بعضا در یکی از شبکههای ماهوارهای داد سخن دهیم که بله، این انتخابات غیرقانونی است و... پنجاه میلیون رأیدهنده در خانه میمانند و توصیههای ما را به گوش جان اطاعت خواهند کرد.
وی میافزاید: گروه دوم، که در جمعشان بسیاری از مخالفان سرسخت رژیم هم دیده میشوند بر این باورند که باید کاری کرد، باید فضا را از این حالت یأس و بیتصمیمی بیرون آورد. میتوان یکبار دیگر با هوشمندی فضای سال 88 را ایجاد کرد. باید با دقت رفتار و عملکرد رژیم را زیر نظر داشت. اگر رفسنجانی و مشایی تأیید صلاحیت شدند باید همه توان را به کار برد که بازتاب رقابت این دو با سعید جلیلی در جامعه انعکاس پیدا کند.
نوریزاده در این نوشته که قبل از معلوم شدن رد صلاحیت 2 نامزد فتنهگران و حلقه انحراف به نگارش درآمده، ادامه میدهد: سرانجام گروه سوم که باز از مخالفان سرشناس نظامند و در عین حال شعار انتخابات آزاد را به عنوان شعاری محوری در مبارزه خود برگزیدهاند، بر این باورند که هر نوع شکافی در بدنه رژیم، به ایجاد فرصت جهت برگزاری انتخاباتی آزادتر، منجر خواهد شد. و حال که رهبر رژیم با دو نامزد مذکور سر آشتی ندارد وظیفه ما حتی اگر قلبا اعتقادی به این دو نامزد نداریم، حمایت از آنها در برابر ولیفقیه است. گروه سوم اتخاذ یک استراتژی مرحلهای را ضروری میداند. بر آن است که با برشمردن مضار آمدن امثال سعید جلیلی به صورت فعال از راه دور ولی با حضوری ملموس، بدون آنکه خود رأی دهد، در انتخابات شرکت کند. اینکه هاشمی بیاید یا مشایی برای این دسته چندان اهمیت ندارد. مهم آمدن یکی از آنها و نیامدن جلیلی یا ولایتی است.
با این وصف به نظر میرسد رد صلاحیت نامزد فتنهگران و حلقه انحرافی باعث شوک شدید در محافل ضدانقلاب شده است.
کلمات کلیدی: نوری زاده، انتخابات ریاست جمهوری، حمایت از هاشمی و مشایی
موضوع انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری و تایید صلاحیت و رد صلاحیتها موضوعی است که در این روزها سوژه اکثر سایتهای داخلی و خارجی و روزنامه ها و خبرگزاریها شده است. در این رابطه مشایی و آیت الله هاشمی رفسنجانی به عنوان دو کاندیدای دولت و اصلاح طلبها بیشتر از همه مورد توجه قرار گرفته اند. دولت و احمدی نژاد از صبر برای امدن مشایی و بهار سخن می گویند و هاشمی هم که تا پیش از این از بردباری سخن می گفت و سعی می کرد تا به شکلی مسئله عدم احراز صلاحیت خود را بی اهمیت جلوه دهد روز گذشته در دیدار با جمعی از اعضای شورای مرکزی فدائیان اسلام لب به شکایت گشود.

به واقع اینکه گویا آیت الله هاشمی رفسنجانی هم از احمدی نژاد و مشایی تاثیر پذیرفته و این بار از محدودیت صبر سخن می گوید و تاکید می کنند "تا جایی که مکلف به صبر و برداری باشم، تحمل می کنم".
به گزارش بولتن نیوز، هاشمی رفسنجانی که دیگر گویا صبرش به پایان رسیده این بار از اختلاف دیدگاهش با برخی از افراد در مورد نگاه اسلام به حقوق شهروندی می گوید که سابقه ای به طول عمر انقلاب دارد و جزء اسرار نظام است و باید حفظ شود.
هاشمی به نظر میرسد تصمیم به اعتراض گرفته و حرفهای تازه تری بیان میکند. حرفهایی در رابطه با اینکه شورای نگهبان در زمانی که ریاست مجلس را به عهده داشت، هم در امور تقنینی نوعی بن بست ایجاد کرده بود و این امر تا جایی پیش رفت که موجب شد تا امام ( ره) دستور تاسیس مجمع تشخیص مصلحت نظام را برای رفع اختلافها و بن بست شکنی بدهند. بن بستهایی که هنوز ادامه دارد و مصلحتی که هنوز باید بن بستها را مرتفع کند.
به هر حال تعبیر و تفسیر سخنان هاشمی را به خود شورای نگهبان واگذار می کنیم و خوانند گان محترم، اما اینکه هاشمی تصمیم به اعتراض گرفته و درست پس از رد صلاحیت شدن از سوی شورای نگهبان این شورا را عاملی معرفی میکند برای ایجاد بن بست در تصویب قوانین مجلس و اینکه می گویند این بن بستهای ایجاد شده از سوی شورای نگهبان هنوز ادامه دارد و مجمع تشخیص مصلحت هم همچنان و برابر دستور امام در حال برداشتن بن بستهایی است که شورای نگهبان به وجود می آورد جای بسی سوال دارد و در ذهن تشکیک ایجاد می کند.
چرا هاشمی که تا دیروز از حفظ آرامش سخن می گفت امروز برای صبر خود حد و مرز قایل می شود و چرا شورای نگهبان را عاملی برای به بن بست رسیدن می داند و چرا شورای تشخیص مصلحت را که خود سکانداری آن را بر عهده دارد را کلید رفع بن بستهایی می داند که از سوی شورای نگهبان خلق می شود و چرا مانند دیگرانی که در این چند روزه به تکرار خاطرات خود از سخنان شنیده نشده امام (ره) پرداختند ایشان هم متوصل به امام (ره ) شده اند.
در سخنرانی هاشمی رفسنجانی موضوع دیگری هم هست که جلب توجه می کند و آن رجوع مدعوین و سخنرانان در نشست به سوابق انقلابی و مبارزاتی هاشمی رفسنجانی است که در ترکیبی از بیم ها و امیدها به سخنان اعتراضی هاشمی قدرتی دو چندان می بخشد.
در این بین البته روزنامه های بهار، اعتماد، ابتکار، همبستگی، حمایت، جمهوری اسلامی، راه مردم، شرق و… تیتر یک یا یکی از تیترهای صفحه اول خود را به باز نشر سخنان هاشمیمصاحبه هایی که پیرامون آن گرفته بودند اختصاص دادند که حکایت از بیمها و امیدها و گلایه های آیت الله از رد صلاحیت و بی مهری شورای نگهبان به وی داشت و اعتراضی بود که فقط تیتر " هاشمی به شورای نگهبان اعتراض کرد" را با خود یدک نکشید.
کلمات کلیدی: انتخابات ریاست جمهوری، عدم احراز صلاحیت هاشمی، اعتراض به شورای نگهبان
اطلاعیه دفتر حجت الاسلام و المسلمین هاشمی رفسنجانی چند روز پیش روی تلکس خبرگزاری ها قرار گرفت که لازم است چند موضوع برای آگاهی مردم عزیز و با ایمان ایران اسلامی بیان شود.
به گزارش سرویس سیاسی بلاغ،اطلاعیه دفتر حجت الاسلام و المسلمین هاشمی رفسنجانی چند روز پیش روی تلکس خبرگزاری ها قرار گرفت که لازم است چند موضوع برای آگاهی مردم عزیز و با ایمان ایران اسلامی بیان شود در ابتدای اطلاعیه آمده است"آیتالله هاشمی رفسنجانی نیاز به تبلیغات مرسوم در انتخابات ندارد و همین امر باعث نگرانی بعضی از نامزدها و طرفداران و رسانههایشان شده که پس از نامنویسی ایشان در انتخابات، لحن به اصطلاح دلسوزانه خویش را برای توصیه به عدم ورود به عرصه عوض و بهگونهای روند تخریب را تشدید کردهاند که انگار برای جذب آرای جامعه، چارهای جز تلاش برای رویگردانی شگفتانگیز مردم به این شخصیت تاریخی ندارند" .
نگارنده اطلاعیه فراموش کرده است مردم در حضور میلیونی 9 دی ماه سران فتنه را محاکمه کرده اند برهمین اساس آقای هاشمی و اقدامات همسر و فرزندان ایشان در ایجاد و سازماندهی فتنه آمریکایی ، انگلیسی با آب کوثر هم پاک نخواهد شد ؛اشاره به تبلیغات مرسوم کاندیداها شد و بیان کرده اید هاشمی نیازی به این تبلیغات ندارد صرفا جهت اطلاع چند نمونه از تبلیغات رسانه های بیگانه و ضد انقلاب از حضورتان میگذرد و سوال اینجا است که این حجم بالا تبلیغات و نگرانی غرب بابت رد صلاحیت هاشمی چیست؟
خبرگزاری الجزیره وابسته دستگاه عملیات روانی قطرفعال علیه ملت سوریه حامی هاشمی
دویچه وله دستگاه عملیات روانی وابسته به سرویس جاسوسی آلمان فعال علیه اسلام ناب مدافع هاشمی
رادیو فردا دستگاه عملیات روانی وابسته به سازمان جاسوسی CIA
العربیه دستگاه جنگ روانی وابسته به سرویس جاسوسی عربستان علیه مقاومت حامی هاشمی
دفتر هاشمی با طراحی جملاتی فریبنده برای فرار به جلو برای سرپوش گذاشتن به حجم بالای تبلیغاتی ضد انقلاب در حمایت از هاشمی آورده است:"طنز خندهدار این رسانهها، فهرستکردن همه موارد تخریبی علیه آیتالله هاشمی رفسنجانی است و در ادامه این یادآوریها که گاهی احساس میشود رسانهای برای انعکاس و انتشار مطالب توهینآمیز رسانههای معاند خارجی، ضد انقلاب و فراریهای سیاسی میشوند و خود را هم به سلسله تخریب میچسبانند و این نشاندهنده یک ارتباط قلبی بین آنان از زمان طاغوت تا الآن است که 35 سال از انقلاب اسلامی میگذرد.
و سخن پایانی اینکه آقای رییس دفتر مجمع تشحیص مصلحت نظام صرفا جهت استحضار؛ شما افرادی که از 3 ماه پیش تا کنون قبل و بعد از احراز صلاحیت هاشمی از وی حمایت کرده اند را با گرایش و وابستگی سیاسی حضورتان معرفی میکنیم تا دفعه بعد اگر خواستید اطلاعیه صادر کنید کمی بیشتر نسبت به موضوع اشرافیت داشته باشید.
وزیر خارجه آمریکا
وزیر خارجه قطر
وزیر خارجه عربستان
علیرضا نوری زاده جاسوس مشترک موساد و MI6
بابک داد کاتب ویژه خاتمی فراری ساکن اروپا
ابراهیم نبوی طنز نویس فراری ساکن اروپا
محسن سازگارا معاون وزارت صنایع دولت هاشمی ، فراری ساکن آمریکا
مسعود بهنود همکار ساواک پادوی سرویس جنگ روانی بی بی سی
احمد سلامتیان نماینده سابق مجلس فراری ساکن اروپا
اکبر گنجی نویسنده کتاب عالیجناب سرخپوش فراری ساکن آمریکا
فاطمه حقیقت جو نماینده اصلاح طلب مجلس ششم فراری ساکن آمریکا
علی طباطبایی داماد تاجزاده و مدیر سایت جرس فراری ساکن کانادا
رجبعلی مزروعی نماینده اصلاح طلب مجلس ششم فراری ساکن اروپا
انتخابات آزاد ، حمایت گسترده از هاشمی ، براندازی ، اهانت به مردم ایران ، کلید واژه مشترک این افراد است که در سخنرانی ، مصاحبه ، یادداشت و موضع گیری هایشان دیده میشود.
«هاشمی که صلاحیتش احراز نشد، این یکی، دو نفر باقیمانده هم کانه کبریت بیخطر، آنقدرها اصلاحطلب مالی نیستند که خطری برای برد اصولگرایان داشته باشند، لذا زندهباد رقابت، گور بابای وحدت!»
بعد از اعلام نظر شورای نگهبان، یقین دارم خام اندیشانهترین تحلیل ممکن، همین تحلیل بالاست. البته به این صراحت، کسی چنین تحلیلی ارائه نداده، لیکن رفتار بعضیها، برخاسته از همین تحلیل غلط است. حتما که نباید بگویند!
وحدت، فریضهتر از آن است که با عدماحراز صلاحیت این یا آن نامزد انتخابات، موضوعیت خود را از دست بدهد. روزنامه «وطنامروز» اگرچه از همان بدو تاسیس، همواره دغدغهمند وحدت دوستان اصولگرا بوده لیکن مشخصا از آخرین انتخابات مجلس شورای اسلامی به این طرف، نقاد هر آن عملی بوده که منجر به تفرقه میان جبهه خودی شده است.
طرفه حکایت اینجاست؛ آن روز که ما از لزوم وحدت میان نامزدهای اصولگرا مینوشتیم، آقای رفسنجانی هنوز رهسپار میدان فاطمی نشده بود! رفسنجانی اما آمد. آمد و ما نوشتیم: دوستان! وحدت از قبل واجبتر شده. صحنه را رصد کردیم و متوجه شدیم آقایان قالیباف و جلیلی نسبت به دیگر نامزدهای اصولگرا، رای و عُرضه بیشتر دارند. این 2 را کنار هم آوردیم و در یک سمت و سو. نه رقیب که رفیقشان خواندیم و صرفنظر از همه نقاط افتراق که خود نیز بدان آگاه بودیم، متذکر شدیم برای مقابله با آقای رفسنجانی، باقر و سعید مثل 2 بال میمانند.
فیالحال اما جناب هاشمی بر اساس مرّ قانون، صلاحیتشان احراز نشده، لیکن در نوشتههای ما بازهم روی پاشنه وحدت میچرخد! ما باز هم کمافیالسابق از طرفداران هر 2 نامزد و سایر نامزدهای اصولگرا میخواهیم محسنات نامزد خود را بگویند و اقدام به تخریب یار همسو نکنند. ما هنوز خیلی زود میدانیم که «دو قطبی درون جبهه خودی» درست شود! چرا؟ واضح است؛ این هر 2 را ذیل خانواده بزرگ اصولگرایی تعریف میکنیم برای مقابله با قطب اصلاحطلبان. این درست که نه رفسنجانی هست و نه خاتمی، اما مگر آقایان روحانی و عارف، نماینده جریانی جز جریان 2 خردادند؟! آیا رواست که با وجود کاندیداهای جریان اصلاحات، ما با دست خود یعنی با دست تفرقه و خوشخیالی و بیبصیرتی از همین ابتدای تبلیغات، چند شقه کنیم کلیت رای اصولگرایی را؟!
بله خب! اگر جلوتر رفتیم و آرایش نامزدها، به دو قطبیهای درون خانوادگی رسید، آن روز و فقط تا روز انتخابات، چارهای جز رقابت نخواهیم داشت، فعلا اما زود است که قالیبافیها، جلیلی را تخریب کنند و جلیلیها، قالیباف را. کمی باید صبر کرد. قطعا اگر نتیجه انتخابات را، به یکی دیگر از اعضای شاکله اصولگرا ببازیم، راحتتر قابل هضم است تا به 2 خردادیها. سیاست و سیاستورزی محاسبه همین احتمالات است دیگر! صفر و صدی که نیست!
علیایحال، ما از همه نامزدهای اصولگرا میخواهیم و توقع داریم؛ مادام که دوقطبیهای درون خانوادگی ایجاد نشده، «هم افزا» با هم عمل کنند و به هواداران خود گوشزد کنند خطر تفرقه در آرای اصولگرایی را. به خودهایمان، انتخابات را واگذار کنیم، باخت نیست اما همه باهم، به دیگران، انتخابات را ببازیم، خسران بزرگی خواهد بود.
***
جبهه برای من، همان جبهه شهداست. الان که دارم این سطور را مینویسم، دقایقی از چندمین سالگرد آزادی خرمشهر گذشته. چند روز پیش هم سالگرد شهادت محمد بروجردی بود. همو که روزی به «حاج احمد» گفته بود: «خدا خودش موهای مرا حنایی به رنگ سرخ شهادت گذاشته!» گرامی باد یاد «مسیح کردستان». گرامی باد یاد «جهان آرا». گرامی باد یاد «شهدای الیبیتالمقدس». خواننده عزیز! اگر فردا روزی در «سهراه جمهوری» و در اوج امن و امان، داشتی سر و کول دیگری میزدی که ثابت کنی نامزد تو از نامزد او بهتر است، آنی به این همه جنگ و جدال در عراق و سوریه و افغانستان و پاکستان و حتی ترکیه و... بیاندیش... و همانجا، سجده کن خدا را... روی خاکی که برای آزادی هر وجبش، چند قطره خون به زمین ریخته شده... تا تو اینقدر راحت بتوانی حتی یکی در مایههای مرا «تفتیش رای» کنی!!... که به چه حقی داری خارج از رای ما، رای میدهی!!
سعه صدر و تحمل نظرات زیرمجموعه از الزامات مدیریت اسلامی است تا آنجا که یکی از صفات و نشانههای یک رهبر عالی در متون اسلامی، آسانی ارتباطگیری ضعفا و زیردستان با وی و همکلامی بدون ترس از عواقب عنوان شده است. از این جهت نامهنگاری چند نفر از همفکران آقای رفسنجانی با رهبر عظیمالشأن انقلاب اسلامی خود نشان از ظرفیت بالای ایشان و نصیحتپذیر بودن این حکیم عالیمقام دارد اما در این میان ادبیات به کار رفته در 2 نامه ارسالی از جانب خانم زهرا مصطفوی و آقای علی مطهری دچار اشکالاتی است که انتظار میرود در نامهنگاران محترم نیز تا این اندازه نصیحتپذیری وجود داشته باشد که دست کم این مقاله را تا انتها مطالعه کرده و بازنگری در اعمال خویش داشته باشند.
1- زشتترین پیامی که خواسته یا ناخواسته با مطالعه نامههای سرگشاده ارسالی به ذهن خوانندگان خطور میکند «بیتوجهی نویسنده» به جایگاه رهبر عالی جهان اسلام است. بویژه اینکه ناخواسته تلاش شده است شأنیت رهبر انقلاب با سهم آقای رفسنجانی از انقلاب برابر گرفته شود حال آنکه جایگاه رهبری مرتبط با اندازه فداکاری دیگران در گذشته یا حال برای تعالی جمهوری اسلامی ایران نیست که اگر به کسوت بود هماکنون باید طلحه و زبیر و علیبن ابیطالب را همرتبه فرض میکردیم. جایگاه رهبری با هیچ جایگاه بحق یا ناحق بهدست آمده دیگری قابل مقایسه نیست پس توصیه به رهبر انقلاب مبنی بر اینکه اگر هاشمی کنار رهبری نباشد شأنیت انقلاب به خطر خواهد افتاد یا بیان لاطائلاتی مشابه «فلانی شناسنامه انقلاب است» فقط برای امثال آلن ایر و وندی شرمن حجت محسوب میشود.
2 - انقلاب اسلامی وابسته به هیچ شخصی حتی خود رهبر انقلاب نیست که اگر چنین بود با عزل قائممقام رهبری در آخرین سال حیات معمار فداکار انقلاب اسلامی اصولا باید پایههای اسلام در ایران متزلزل میشد! یا مثلا با تقابل علی(ع) برادرخوانده پیامبر و عایشه همسر پیامبر دین دچار خدشه میشد! ردصلاحیت رفسنجانی همان طور که خود ایشان و نامهنگاران محترم در جریان هستند کمترین کاری است که برای حفظ جمهوری اسلامی تاکنون در برابر بیقانونیهای گسترده این خانواده بروز یافته است؛ حال چنین مصلحت اندیشه شده و قانون حکم به مدارا کرده است.
پس وصول طلب ملت از حزب اشراف موکول است به یومالحساب نه اینکه فراموش شده باشد خدای ناکرده!
3- لفظ تقلیل دعوای ملت و جریان مورد حمایت بیگانگان به «اختلاف نظر» میان زید و عمرو به اندازه سقیفه خطرناک است. گویی مراد این است که به مردم بفهمانند سلیقه آقای هاشمیرفسنجانی در امر حکومتداری «اسلامی» متفاوت با رهبری است پس هر که دلش بیشتر برای انقلاب و مردم میسوزد باید کوتاه بیاید! نخیر، معضل بر سر پیمودن مسیر مبتنی بر ارزشهای اسلامی و مسیر دلخواه غرب دقیقا برخلاف آرمانهای انقلابی ملت است. چنین اختلافی پایان نمیپذیرد مگر با جاری شدن حق! و این یعنی جنگ جنگ تا رفع کل فتنه! این همان جنگ اشراف با جمهوریت است که 8 ماه در خیابانهای تهران با پشتیبانی مالی، رسانهای و مدیریتی محور خبائث جهانی ادامه یافت و همفکران آقای هاشمیرفسنجانی را هرگز وادار به حضور در میدان مبارزه نکرد. اما غلامحسین کبیری را به اندازهای غیرتی کرد که خونش بر سنگفرشهای سعادتآباد تهران جاری شد.
4- خصوصیت فتنه این است که جبهه حق را خالص میکند، حال آنکه هدف جمهوری اسلامی هرگز افشای ذات درونی انسانها و تمایلات پنهانی در قلب آنها نبوده و نیست اما این سنت الهی است. دانه دل انسانها را آشکار میکند در میانه فتنهها و ابتلائات پی در پی! ملت خوشحال نیستند از اینکه هاشمیرفسنجانی به جد تصمیم گرفته است از قطار انقلاب پیاده شود اما قطعا آن که از این معامله ضرر میکند خود اوست نه جمهوری اسلامی! کما اینکه علی (علیهالسلام) از جنگ جمل هیچ متضرر نشد بلکه تحسین الهی را بیش از پیش برانگیخت.
5- عاقل محاسبه میکند! وقتی حمایت همه ارکان جبهه شیاطین را از خود میبیند «درد» میکشد و رجوع میکند به کارنامه خویش! موضعگیریهای روسای حزب خود را چند باره مرور میکند.
6- ما نسل سومیها با توسل به سنت پسندیده گذشتگان نصیحت میکنیم پیشکسوتان انقلاب را تا مجدد محاسبه کنند اعمالی را که منجر به حمایت تمام قد رسانههای وابسته به صهیونیست اعظم «مرداک» از آقای هاشمیرفسنجانی در دوره کوتاه تبلیغاتی اخیر شد. دلسوزانه میخواهیم همه دوستداران آقای هاشمیرفسنجانی بیندیشند و تدبر کنند در سیره فردی که امت امام روزگاری نهچندان دور در حمایت از او شعار میداد و امروز آمریکا و انگلیس و اسرائیل گریبان چاک میدهند برای ردصلاحیت وی! آیا اندازه این ردصلاحیت در حد دعوای زید و عمرو یا اختلاف سلیقهای کودکانه است؟ لطیفه ساختهاند ملت... سن امید به زندگی در ایران«72 سال»! سن امید به قدرت «80 سال»! دست ما را بگیر یا ستارالعیوب!
کلمات کلیدی: انتخابات ریاست جمهوری، نامه نگاری به رهبری، عدم احراز صلاحیت هاشمی