در مجلس سنای آمریکا در طرح تجزیه سیستان و بلوچستان و آذربایجان ایران وجود دارد! و بعد هم قرار است اسرائیل به ایران حمله کند و به او کمک نظامی کنند! منتظر انتخابات بودند که تکلیف روشن شود گویا از این پس فعال شوند! امید است که در شرایط موجود تصمیم جدی بگیرند و فرصتی دیگر به ما مردم داده شود و...!

به گزارش بولتن نیوز، مطالب فوق، سخنانی است که آیت الله هاشمی بعد از احراز نشدن صلاحیتش از سوی شورای نگهبان، در جمع ستادهایش ایراد کرد. اینکه ایشان، چنین فضای کشور را تیره و تار جلوه دهند و اعلام کنند که هر کسی بیاید نمی تواند کاری کند جز من! و خود را منجی مردم بداند و به آن دائم افتخار کند! شیوه و سنت همیشگی ایشان است. و در همه برهه های زمانی انقلاب به توهم یا به راستی از خود چنین چهره ای دوست دارند که نمایش داده شود.
فقط ایشان باید می گفتند اگر اوضاع اینقدر که مدعی هستند خراب است و هیچ امیدی وجود ندارد و عنقریب است که ایران کن فیکون شود، چگونه خودش می توانست آنرا برگرداند و ایران را گلستان کند؟! ترساندن مردم و مسئولان از این که قدرش را ندانستند و دیگر همه چیز خراب شده، شیوه نخ نما شده حضرت آیت الله می باشد که دیگر مردم باور نمی کنند.
همین شیوه بود که حضرت امام خمینی را به سر کشیدن جام زهر مجبور کرد و آن شیر علوی را مجبور کرد که از مردم و خانواده شهیدان عذرخواهی کند از شعارهای حماسی خود، آقای هاشمی در سال 67 نیز چنین روشی را بازی کرد و علی رغم آمادگی کشور و نیروهای نظام و بسیج کشور از اوضاع کشور سیاه نمایی نمود و به همراه موسوی و حسن.ر چنان اوضاع را بحرانی و سیاه جلوه داد که پذیرش قطع نامه 598 را به امام عزیزمان تحمیل کرد.
این در حالی بود که در تمام طول جنگ فقط 12 درصد از بودجه کشور در آن جنگ استفاده می شد و همین آقایان توجهی در خور به دفاع مقدس و تدارک آن صورت نمی گرفت. اسناد آن موجود و در کتب مختلف و حتی در خاطرات خود آیت الله به وفور یافت می شود.
اینکه دائم در ژانر منفی بافی و نقش کلام در کارتون آدم کوچوله ها گفته شود که من می دانستم و می دانم که شکست می خوریم! و پیروز نمی شویم! و همه از بین می رویم! قطعا برای ملت غیور ایران پذیرفتنی نیست چون اگر این نقش پذیرفتنی بود هرگز ملت انقلاب نمی کرد آقای هاشمی و هرگز در برابر متجاوزان نمی ایستاد و هرگز دم از استقلال طلبی نمی زد اگر به حرف شما بود همچنان باید از پول و وجوهات شرعی مردم میلیون ها تومان به سازمان جهنمی منافقین علی رغم مخالفت حضرت امام پول می دادید و توجهی به خیزش عمومی امام نمی کردید و فکر می کردید که با دست خالی نمی توان با رژیم شاه که وابسته به آمریکا و غرب بود مبارزه کرد و پیروز شد. اگر به حرف شما بود باید از همه حرف شنوی داشت حتی غارتگران و نوکران مرتجع شیوخ اطراف خلیج فارس اگر به حرف شما بود باید صدام هم نشست و برخاست می کردیم حتی اگر شهرهای ما را در اشغال داشته باشد و اگر به حرف شما بود باید قذافی مزدور کلیه تجهیزات هسته ای خودمان را بارکشی می کردیم و تحویل آمریکا می دادیم.
نه جناب آیت الله این راه و روش امام و رهبری و ملت غیور و ملت غیور ایران نیست، آمریکا و غرب آن زمان که در اوج قدرت و ابر قدرتی بودند هیچ غلطی نتوانستند بکنند چه رسد الان که تا خرخره در منجلاب و مشکلات اقتصادی غرقند و دست و پای بیهوده می زنند!
شما خیلی نگران نباشید این ملت سرافراز در 24 خرداد چنان حماسه ای برپا کنند که هم دشمنان را مبهوت هوش و ذکاوت و بصیرتشان خواهند کرد. فقط چند روز صبر کنید تا ببینید.
کلمات کلیدی: هاشمی، انتخابات ریاست جمهوری، مذاکره با آمریکا
سخنان دیشب آقای حسن روحانی در گفتگوی ویژه خبری، با واکنش های مختلفی در رسانه های مجازی مواجه شد.
به گزارش بولتن نیوز، روحانی در پاسخ به سؤال مجری گفتوگوی ویژه خبری مبنی بر توقف قراردادهای سعدآباد، بروکسل و پاریس گفت: شما که میدانید این مسائل دروغ است، در سعدآباد اصلاً قراردادی نبود، طرح این مسائل مربوط به بیسوادها است، شما که اینها را میدانید و اگر در گوشی به شما اطلاع میدهند حتماً آنها بلد نیستند که به شما میگویند. وی افزود: در بیانیه تهران قطعنامه این بود که همه چیز متوقف شود ولی ما اجازه ندادیم.

در ادامه مجری برنامه در رابطه با تعطیلی UCF سؤال کرد که روحانی اظهار داشت: شما آن زمان کجا بودید؟ خوب است که تاریخ را بخوانید، مذاکرات تهران مهر سال 82 انجام شد و UCF فروردین 83 به مرحله اول رسید و مرحله پس از آن پائیز 83 بود و در فروردین 84 نیز تکمیل شد. وی افزود: تولید آب سنگین در تابستان 83 صورت گرفت، تولید کیک زرد زمستان 83 و تکمیل سانتریفیوژ نیز زمستان 83 انجام شد. روحانی گفت: ما هیچ کاری را متوقف نکردیم بلکه فناوری را تکمیل کردیم.
این ادعاها اما واکنش هایی را از سوی کاربران شبکه های اجتماعی نیز در بر داشت. به عنوان مثال «دکتر شهاب اسفندیاری» در شبکه اجتماعی گوگل پلاسی در مطلبی با عنوان «مذاکره اتمی در مستراح» نوشت:
«ظاهرا آقای روحانی فراموش کردهاند که در دوران مسئولیت ایشان بر پرونده هسته ای وزیر خارجه ایران برای داشتن 20 عدد سانتریفیوژ، در مستراح به «جک استراو» التماس میکرد. این ماجرای شگفت و «نمادین» را خودِ استراو در قسمت سوم مستند «ایران و غرب» ساخته بی بی سی تعریفمیکند. او میگوید:
«پس از انجام مذاکرات و امضای توافق پاریس، که طی آن ایران پذیرفت همهی فعالیتهای غنیسازی را تعلیق کند، در بازگشت به انگلستان، برای گذراندن تعطیلات آخر هفته با قطار عازم شهرِ محلِ زندگیِ خود بودم. در بینِ راه تلفن همراهم زنگ زد. آن سوی خط دکتر کمال خرازی، وزیر خارجهی ایران بود. او گفت ما میخواهیم 20 سانتریفوژ را برای تحقیقات علمی فعال نگه داریم. من دیدم در حضور همراهانم در قطار نمیتوانم در خصوص یک پروندهی حساس بینالمللی مذاکره کنم، لذا به مستراح قطار رفتم. آنجا به خرازی گفتم شما توافقنامه را امضا کردهاید و دیگر نمیشود زیرش بزنید. اما او باز اصرار کرد. من گفتم باید در این خصوص با دیگران صحبت کنم... در همان حال کسی هم به در مستراح میزد و ظاهرا عجله داشت تا از آن برای کاری غیر از مذاکرهی اتمی استفاده کند...»

استراو در ادامه تعریف میکند که همانجا با «جان سائرز» مدیرکل سیاسی پیشین و مسئول پروندهی هستهای ایران در وزارت امور خارجه انگلستان تماس میگیرد. «سائرز» هم پس از مشورت با «کارشناسان» دیگر به «استراو» پاسخ میدهد که ایرانیها با همین 20 سانتریفیوژ پس از چند سال میتوانند به اندازهی مورد نیاز برای یک بمب اتم اورانیوم غنی کنند! در نتیجه «جک استراو» هم در تماس مجدد با خرازی به طور قطعی به درخواست او پاسخ منفی میدهد.
آیا مذاکرهکنندگانِ «با تجربه» و دیپلماتهای «ورزیدهی» ما در عصر اصلاحات، نمی دانستند که قبل از امضای توافقنامه باید از طرف مقابل بخواهند که 20 عدد سانتریفیوژ را از شمولِ تعلیق خارج کند؟؟ آیا دوباره می خواهیم این «نخبگان» و «نوابغ» مقدرات کشور ما را بر عهده بگیرند؟»
مرتضی بصیری، دیگر کاربر شبکه اجتماعی گول پلاس نیز چنین نوشت:
«آقای روحانی در گفتگوی ویژه خبری 6خرداد خود را مبرا از هرگونه تقصیر درتضییع حقوق هسته ای ایران در دوران اصلاحات دانستند.
بنده به عنوان دانشجویی که پشت دیوار کاخ سعدآباد ناظر مذاکرات روحانی و سه وزیر اروپایی و خنده های مستانه ایشان با جک استراو (وزیر خارجه وقت انگلستان) بوده ام شهادت می دهم که وی بدنبال پاک نمودن کارنامه سیاه خود در این مساله است.
تعلیق فعالیتهای هسته ای ایران در زمان ایشان صورت گرفت. تمرکز غنی سازی اورانیوم ما در سایت نظنز انجام می شد که به لطف آقای روحانی و آقای خاتمی جهت اعتمادسازی تعلیق شد. ایشان می خواهند فعالیتهایی که تحت نظر رهبری پس از این تعلیق و برخلاف نظر تیم هسته ای آقای روحانی انجام شد را به خود نسبت دهند.
ایشان در گفتگوی ویژه خبری اعلام کردند که ما تعلیق را فقط در نظنز انجام دادیم و در آب سنگین اراک و... به اتمام رساندیم. بله، اما نظام این کار را کرد و نه تیم آقای روحانی. این عملکرد ایشان نبوده، بلکه ادامه سیاست هسته ای نظام بوده است. به دلیل آنکه رهبری می دانسته اند تعلیق برای اعتمادسازی از اول محکوم به شکست بوده است. اما رهبری به تیم هسته ای آقای روحانی اجازه دادند تا با تعلیق داوطلبانه بر آنان دروغ بودن ادعاهای واهی غرب مسجل شود. و در ادامه برنامه هسته ای جمهوری اسلامی ایران به خواست ملت عزیز و رهبری بزرگوار ادامه پیداکرد.


آقای روحانی با خرج کردن رهبری در این عرصه می خواهند تصمیمات خود را به ایشان نسبت دهند که زهی خیال باطل...
شیوه رهبری در هر دوره ریاست جمهوری دادن آزادی عمل به رئیس جمهور منتخب مردم است. و هنگامی که سیاستهای هسته ای آقای خاتمی با شکست مواجه شد رهبری فرمودند: «همان دولت که تعلیق را انجام داده است همان دولت باید تعلیق را بر دارد». و چنین شد که به دستور رهبری تعلیق سایت نطنز به اتمام رسید.»
کلمات کلیدی: کمال خرازی، روحانی، انتخابات ریاست جمهوری، سانتریفیوژ
ریحانه طباطبایی از دوستان نزدیک محمد خاتمی و خبرنگار روزنامه های زنجیره ای اصلاح طلب که چندی پیش به اتهام ارتباط با رسانه های غربی در بازداشت بوده با اشاره به خصومت قدیمی اصلاح طلبان با آیت الله هاشمی رفسنجانی و کارشکنی در انتخابات مجلس ششم علیه وی در صفحه فیسبوک خود مطلب نوشته است.

به گزارش بولتن نیوز، طباطبایی می نویسد: «تمام اون شب توی فرودگاه علیه هاشمی شعار دادیم. مراسمهای 16 آذر هر سال علیه هاشمی شعار دادیم. هر جا جمع میشدیم علیه هاشمی شعار میدادیم. خلاصه خیلی خوش میگذشت اون روزها، خصوصاً مجلس ششمش و آقا سی کردن هاش... انتخابات 84اوجش بود. اصلاً کاری به کار بقیه نامزدها نداشتیم و تمام مدت داشتیم زیر آب هاشمی رو میزدیم. خطر هاشمی رو به مردم گوشزد میکردیم و توضیح میدادیم چرا هاشمی نباید رییس جمهور به شه.»
اصلاح طلبان در انتخابات سال 84 با دو مرحله ای شدن انتخابات و حذف نامزد خود در مرحله دوم رای گیری اتاق فرماندهی اصلاح طلبان به نیروهای میدانی خود دستور حمایت از هاشمی رفسنجانی را داد حمایتهایی که با بغض همراه بود این فعال اصلاح طلب نوشته است : «تصمیم کلی گرفته شد از هاشمی حمایت کنیم. تمام حمایتمون با بغض بود.»
رنگ عوض کردن ناگهانی اصلاح طلبان در حمایت از رفسنجانی آنچنان جلب توجه کرد که ریحانه طباطبایی با اشاره به اعتراض یکی از رهگذران نوشته است: «یادمه میدون شهرک آقایی گفت شما هفته پیش اینجا به هاشمی فحش می دادین امروز اما!؟»
در ادامه وی با اشاره به نامه? بی سلام هاشمی به مقام معظم رهبری که در آن تهدید به بروز آشوب بعد از انتخابات 88 شده بود و همچنین حمایت از فتنه گران در نماز جمعه روز قدس سال 88 مینویسد: «88 به بعد خصوصا با اون نامه به قول اصول گراها بدون سلام و وسلام خیلی بهم نزدیک تر شدیم و در نماز جمعه معروف حامی همدیگه شدیم و از اون زمان روزهای خوبی رو کنار هم شروع کردیم. دیدارهای متعدد هاشمی با خانواده زندانیان سیاسی، جوانان اصلاح طلب. بچه های حزبی، قشرهای مختلف مردم ما را بهم نزدیک تر کرد. حرف های متفاوتی زد. هاشمی تغییر کرد.»
این نان به نرخ روز خوردنها و رنگ عوض کردنهای آفتابپرستانه در تاریخ نمونه های بسیاری دارد در صبح روز کودتای آمریکایی در 28 مرداد عده ای از نان به نرخ روز خورها در مخالفت با شاه معدوم شعار میدادند «یا مرگ یا مصدق» و بعد از دریافت دلارهای ارسال شده از آمریکا با 180 درجه تغییر و رنگ عوض کردن شعارشان در حمایت از شاه خائن به مرگ بر مصدق تبدیل شد
کلمات کلیدی: سید محمد خاتمی، انتخابات ریاست جمهوری، هاشمی، ریحانه طباطبایی، دوم خرداد
دانلود سخنرانی رهبری ( unknown , بار دانلود شده 16 )
کلمات کلیدی: انتخابات ریاست جمهوری، سخنان رهبری، دوران اصلاحات، قضیه هسته ای
مدّتی پیش آقای ایرج مصداقی مطلبی نوشت تحت عنوان” مکاتبات من با ابوالقاسم رضایی”(از سران سازمان مجاهدین خلق) و برخی اقدامات سازمان در مقطع درگیری های خیابانی سال 88 ایران را آشکار سازی کرد. از جمله، فیلم های جعلی که در آن زمان در مقر اشرف تولید می شد و تحت پوشش تصاویر سرکوبها در ایران، بخورد جهانیان و بخصوص رسانه ها و سازمان های حقوق بشری داده می شد. این یک واقعیت از عملکرد های سازمان بود و در آن دوره، فیلم و عکس و خبرهای جعلی زیادی توسط ما تولید و منتشر شد.
امّا واقعیت دیگر، نحوه بکارگیری کانال هایی بود که سازمان برای انتشار آن مدارک جعلی استفاده می کرد. چون سازمان نمی خواست(یا نمیتوانست) آن مدارک جعلی را به اسم خودش منتشرکند و نیاز داشت از کانال رسانه های خارجی یا رسانه های وابسته به جنبش سبز مستقر در خارج از کشور منتشر شوند، لذا مدارک مورد نظر را رسماً به آن رسانه ها نمی داد بلکه از طریقِ عواملش در رده های مختلف جنبش سبز و اطاق فکر های لندن، بروکسل، پاریس و حتی در خود آمریکا انجام می داد. این عوامل هم بر دو نوع هستند. گروه اول را نفوذی های سازمان در رده های گوناگون و گروه های مختلف جنبش سبز در خارج از کشور تشکیل می دهند. گروه دوم را افرادی تشکیل می دهند که سازمان به اصطلاح یک <<گزک>> از آنها پیدا می کرد. اعم از یک سند، یک ارتباط با رژیم آخوندی، یک تصویر در شرایط خاص، یک فیلم و … سپس همان <<گزک>> را اهرم فشار قرار می داد و از قربانی خود می خواست دستورات سازمان را بی چون و چرا اجرا کند و قربانی بیچاره هم چاره ای جز اطاعت نداشتند. یکی از قربانیان نگون بخت، حسن یوسفی اشکوری بود. اشکوری را جداً و واقعاً باید تجسم نگون بختی دانست. سازمان چند سال پیش همسر علی احسان از اعضای بلند پایه تشکیلات (مونا م) را برای تعمیق ارتباطات در قالب یک طعمه بسراغ اشکوری فرستاد و متاسفانه اشکوری فلک زده از طریق آن طعمه به تور افتاد.
سازمان بلافاصله با صحنه سازی های مختلف، تصاویری از قربانی و طعمه را در حالت های مختلف خصوصی و در اماکن مختلف که در فرهنگ ایرانی، خط قرمز به حساب می آیند( از میخانه و دیسکو گرفته تا … مختلط و…) تهیه کرد و سریعاً به سر وقتِ قربانی نگون بخت رفت و به او حالی کرد که چه مدارکی از وی در اختیار دارد و چه توقعاتی از قربانی دارد تا موجب آبروریزی برای او و کل جنبش سبز نشود! و یوسفی اشکوری به استخدام تمام قد و تمام عیار سازمان درآمد. نه به عضویت سازمان بلکه به بیگاری آن. و به همین راحتی عامل سازمان شد در جنبش سبز، در اطاق فکر لندن، در محافل پاریس، بروکسل، ایتالیا و در سازمان های مورد نظر تشکیلات.
اینگونه بود که تعداد فراوانی عکس و فیلم جعلی، تحلیل ها، مقالات متعدد مورد نظر سازمان، خبرهای ساختگی بیشمار که سازمان تولید می کرد، از طریق یوسفی اشکوری به محافل جنبش سبز و رسانه های مختلف آنها و بخصوص رادیوفردا، بی بی سی فارسی، سایت های جرس، کلمه و روز آنلاین تزریق می شد، تا آنجا که این تولیدات، کاملاً مورد قبول و باور خود سبزی ها و سران اصلاح طلب داخل ایران قرار گرفت و متاسفانه حتی موجب ایجاد توهم اقتدار کاذب در آنها و برخورداری از پشتوانه عظیم داخلی و خارجی و… و در نهایت، موجب شکست جنبش سبز مردم ایران در سال 88 و سو استفاده تمام عیار و سرکوبگرانه رژیم آخوندی از آن وقایع و بهره برداری از آنها برای مهندسی انتخاباتِ پیش رو و سرکوب بی سابقه هرگونه تحرکی از طرف آزادی خواهان در مقطع فعلی شده است.
برای اینکه باور کنید که سازمان چه نقش مخرّبی ایفا کرد، فعلاً چند سند از اشکوری که در اختیار سازمان است را ارائه می دهم و اگر سازمان یا خود یوسفی اشکوری مطالبم را تکذیب کردند، تصاویر بی پرواتر و اسناد مهم تری را رو می کنم.
برای روشنگری و تبیین چگونگی و چرایی تحولات و مواضع برخی افراد اسناد دیگری نیز در اختیار دارم که به وقتش منتشر خواهم کرد.
سربلند باد ایران و ایرانی در هرکجا و هر زمان.
یوسفی اشکوری و همسرش در اشکور قبل از انقلاب
یوسفی اشکوری و همسرش در آلمان
یوسفی اشکوری در اشکور و در حال سخنرانی در بعد از انقلاب 57
با دخترش در آلمان
در جمع حامیان جنبش سبز در آمریکا
کلمات کلیدی: حسن اشکوری، ضدانقلاب، شبکه های ماهواره ای، جنبش سبز، سازمان منافقین