اخبار رسیده از ستاد انتخاباتی آقای محمد رضا عارف حاکیست که تعدادی از عوامل درجه یک محمد خاتمی با مأموریت ویژه به ستاد این کاندیدا نفوذ کردهاند.
به گزارش رجانیوز، نفوذیهای خاتمی در ستاد عارف آخرین اخبار درون ستاد را بطور منظم به بیرون گزارش میدهند تا خاتمی بتواند اهرم فشار و جهت دهی به عارف را در سمت و سوی مورد نظر خود داشته باشد…
کلمات کلیدی: عارف، انتخابات ریاست جمهوری، عارف، فتنه
به دنبال اننتقاد شدید تیم فتنه گران داخل کشور از بی عملی و استحاله باند فتنه گر مستقر در خارج (و مشخصا حلقه پاریس، لندن و بروکسل)، خارج نشینان فتنه به تکاپو افتاده و هر از چندی شرحی از برخی اقدامات سخیف و تئوری های بی سرو ته خود را به عنوان "گزارش کار" خود به داخل می فرستند که غالبا موجب تشدید اختلافات و موضع گیری های بی سر و ته عناصر داخلی میشود.
عناصر اروپا نشین فتنه که خود را "سفرای اصلاح طلبان در خارج" معرفی می کنند در آخرین شیرین کاری خود، طرح برگزاری نمایشگاه آثار نقاشی یکی از سران فتنه 88 و همسرش در لندن،پاریس وبرلین و نیز جازدن کتاب ادبی یک نویسنده را به نام او داده اند که این نمایشگاه حتی قبل از برگزاری، موجب پدیدآمدن انواع و اقسام مناقشات بین فتنه گران داخل و خارج شده است.جماعت خارج نشین تصمیم داشته همزمان با برگزاری انتخابات 24 خرداد در ایران، نمایشگاه مورد بحث را تحت عنوان "در اندیشه آزادی!؟" دایر نمایند.
از مهمترین برنامه های پیش بینی شده نمایشگاه، معرفی کتابی مشتمل بر 15 داستان کوتاه فارسی بعنوان "کشفِ یکی از سران فتنه و حاصل سالها مطالعات وی در ادبیات داستانی ایران" بوده است. غافل از اینکه کتاب مذکور در سال 88 توسط نویسنده واقعی آن و تحت عنوانی دیگر(اما با 14 داستان) منتشر شده بود!! بررسی های تیم داخل نشان داده است که نویسنده اصلی آن کتاب قبل از وقایع سال 1388، کتاب خود را جهت اظهار نظر در اختیار یکی از سران فتنه قرار داده بود(به خاطر روابط و آشنایی قبلی با او) اما با پیش آمدن رخدادهای بعد از انتخابات، متن اولیه نزد وی باقی مانده و اکنون، همان کتاب توسط باند فتنه گران فراری به عنوان کتاب و اثر آن فتنه گر معرفی می شود!
و اما شیرین کاری دوم این باند نیز کمتر از اولی تعجب برانگیز نبوده است. حلقه اردشیر امیرارجمند (مشاور عالی یکی از سران فتنه که توسط سازمان منافقین از کشور فراری داده شد) طرح برگزاری نمایشگاه آثار نقاشی یکی از سران فتنه 88 و همسرش را همراه با معرفی کتاب پیشگفته داده و هزینه برگزاری آنرا 15000 یورو برآورد کرده و از عناصر داخل کشور، درخواست تامین آن را نموده اند. اما اتفاق بسیار جالب و نادر آن است که به طور همزمان، همان مبلغ توسط چندنفر دیگر از اعضای گروهک موسوم به "شورای هماهنگی راه سبز امید" و برخی از مزتبطی ن و همپالگی های انها، از چند محل و موسسه و اتحادیه درخواست شده است!
علاوه بر درخواست 15000 یورو از داخل(که نفس این درخواست موجب تعجب فتنه گران داخل شده چرا که پیش از این، معمولا این عناصر خارج نشین بودند که بودجه فتنه گران داخل را تامین می کردند)، درخواست مشابهی از "آکادمی هنر برلین" به عمل آمده و آن اکادمی بنا به دستور کانونهای پشت صحنه، پرداخت هزینه را تقبل نموده بود. در همین زمان، خانم شیرین عبادی با محافل ضد انقلاب مقیم آمریکا تماس گرفته و اظهار داشته که اردشیر امیرارجمند از او برای برگزاری ان نمایشگاه و حضور در نشست جانبی نمایشگاه تحت عنوان " هنر و حقوق بشر در ایران" دعوت نموده و در عین حال خواهش کرده است که از ارتباطات خود بهره گرفته و هزینه برگزاری نمایشگاه(15000 یورو) را تامین نماید!
همزمان حنیف.م(از عناصر پادو و فراری) ضمن اشاره به مسئولیت خود در نمایشگاه (تهیه عکس از تابلوها) اضافه کرده که بودجه نمایشگاه را پدرش (رجبعلی.م) از مقر اتحادیه اروپا در بروکسل درخواست و دریافت نموده است!
در همین اوضاع و احوال پیچیده مالی! عضو شورای هماهنگی راه سبز امید گفته است که "بالاخره ما نفهمیدیم برای برگزاری این نمایشگاه چندتا 15000 یورو گرفتند!" و گلایه کرده که دختر یکی از سران فتنه با او تماس گرفته و درخواست نموده که کل درآمد نمایشگاه را به او تحویل نمایند تا به والدین خود برساند! همچنین از قول "عمادالدین.ب" آورده است که برخی از عناصر ضد انقلاب فراری معروف در برگزاری این نمایشگاه مشارکت دارند و به اسامی "مهرداد خوانساری" و "پرستو فروهر" اشاره کرده و اظهار نگرانی کرده که مشارکت این افراد مورد استفاده دستگاه های امنیتی ج.ا قرار گرفته و با آنها برخورد شود. مضاف بر آن با توجه به حضور اخیر "رجبعلی.م" در سیزدهمین کنگره گروهک موسوم به اکثریت و مطرح شدن موضوع نمایشگاه اثا نقاشی و کتاب جعل شده در حاشیه کنگره و اعلام امادگی سران ان گروهک برای حضور و همکاری، نگران نامبردگان شدیدا بالاگرفته و درخواست کرده اند سریعا در برگزاری نمایشگاه تجدید نظر شود.
کلمات کلیدی: اصلاح طلبان، فتنه سبز
در این بین بیان نظرات کاندیداها درباره مشکلات و معضلات فرهنگی و همچنین مصادیق بیان شده از سوی برخی از آنان نشان از ناآشنا بودن این افراد با مقوله ای به نام فرهنگ و فاصله شدید آنان با فرهنگ انقلاب اسلامی داشت.
دو کاندیدای جریان اصلاحات و کارگزاران در طول مناظره به بهانه های مختلفی سعی در استفاده ابزاری از محمد رضا شجریان نمودند که در همین خصوص آقای روحانی از شجریان به عنوان سفیر فرهنگی ایران و جناب عارف به عنوان اوج آرزوی مردم دیندار در شنیدن صدای شجریان یاد نمودند.
لذا پایگاه 598 با انتشار گوشه ای از افتضاحات اخیر محمد رضا شجریان در همپیمانی و همکاری با دشمنان قسم خورده انقلاب اسلامی و گروهک های ضد انقلاب را جهت یادآوری این دو کاندیدای خط امامی به نمایش می گذارد:
شجریان در کنار صادق صبا رئیس بخش فارسی بی بی سی و فرناز قاضی زاده مجری بهایی این شبکه
مژگان شجریان در کنار تعدادی از دوستانش در منزل سبا خویی (گوینده شبکه مبتذل من و تو)
مژگان دختر شجریان و فرن تقی زاده مجری شبکه ضدانقلاب بی بی سی
شجریان در محل شبکه بی بی سی فارسی پیش از مصاحبه با این شبکه
شجریان و دخترش در منزل خویی
سبا خویی مجری شبکه مبتذل "من و تو" در کنار شجریان
شجریان و تیم کنسرتش در کنار گوگوش
کلمات کلیدی: حسن روحانی,انتخابات ریاست جمهوری
ماجرای به دام افتادن "حسن یوسفی اشکوری" از مدعیان روشنفکری دینی توسط گروهک یا به معنای صحیحتر "فرقه تروریستی مسعود رجوی" با استفاده از یکی از کثیفترین روشهای سازمانهای جاسوسی غربی و کمونیستی، یعنی استفاده از "مامور جنس مونث" و تحت فشار قرار دادن طعمه بیچاره با اسناد و عکسهای تهیه شده از این ارتباطات بوده است.
به دام افتادن اشکوری توسط منافقین
داستان بدام افتادن اشکوری بدین گونه بوده که گویا "فرقه رجوی" چند سال پیش همسر "علی احسانی" از سران تشکیلات (به نام مونا_م) را به عنوان طعمه به سراغ اشکوری نگونبخت فرستاده و پس از به دام افتادن اشکوری، با عکسها و فیلمهای بسیار خصوصی که از ارتباطات این دو تهیه کرده بود، به سراغ اشکوری رفته و وی را وادار به تمکین در مقابل خواستههای سازمان میکند. از قرار معلوم در این روند اشکوری بخت برگشته از سال 88 تا امروز عامل "سازمان منافقین" در تشکلهایی مانند گروههای موسوم به "ملی_مذهبی"، "فتنهگران"، جریان روشنفکری دینی، "سایت جرس" و ... بوده و طی این سالها فرقه رجوی تلاش میکرده اطلاعات مربوط به آنها را دریافت و نقطه نظرات خود را از طریق اشکوری به این تشکلها القاء کند.
با وجود اینکه ممکن است ارتباط نامشروع با یک زن شوهردار توسط یک متفکر به اصطلاح دینی در وهله اول باعث شکلگیری علامت سوال در ذهن خواننده شود، ولی عملکرد و استحاله فکری عناصر این جریان به راحتی علامت سوال را از اذهان پاک کرده و صرفا احساسی از تاسف ناشی از مشاهده سقوط این مدعیان به قهقهرای ابتذال در ذهن آدمی بر جای میگذارد.
ظهور "حسین دباغ" روشنفکر
جریانات "سکولار" و "لیبرال" که در پوشش "روشنفکری دینی" در صحنههای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی کشور حضور داشته و همواره در راستای "دین زدایی" در کشور فعالیت میکردند، در نهضت "امام خمینی" (ره) ضربه سهمگینی را متحمل شده و بسیاری از ظرفیتهای خود در عرصههای مختلف را از دست دادند. با این حال این جریان از پا ننشسته و این بار با فروکش نمودن شور انقلابی و با استفاده از درگیر بودن ارکان مختلف کشور در "جنگ تحمیلی"، از اوایل دهه 60 به صورت خزنده، ظرفیتهای جدید و ناشناخته خود را فعال کرد که بارزترین این افراد "حسین حاج فرج دباغ" با نام مستعار "عبدالکریم سروش" بود. این جریان که ابتدا با رویکردی منافقانه خود را روشنفکری دینی مینامید در واقع پیشبرنده اصلی و بسترساز تفکرات "نئولیبرالیستی" در عرصههای مختلف فرهنگی، اخلاقی، سیاسی، اقتصادی و همچنین رویکردهای "نئوپوزیتویسیتی" در قلمرو مباحث معرفت شناختی بود. جوهره فکری این جریان به سردمداری سروش را میتوان در یک کلام دانست که آن "عدم قطعیت حقیقت در تمامی حوزهها و حاکمیت نسبیت بود" به نحوی که در جولانگاه نسبی بودن امور و سلاخی حقیقت، آن چه بر جای میماند تسلط کامل نفسانیات بر حوزههای مختلف، بدون هیچ گونه قید و بند دینی، اخلاقی، اجتماعی و ... بود.

با شکلگیری این جریان به سردمداری سروش در اندک زمانی، بسیاری از همپالگیهای فکری وی همچون حسن یوسفی اشکوری، "محسن کدیور"، "عطاءالله مهاجرانی"، "محسن مخملباف"، "محسن سازگارا" و ... پرده از چهره منافقانه خود برانداخته و مبلغ این دیدگاه در عرصههای مختلف فرهنگی، اجتماعی، حاکمیتی و ... شدند. جالب اینکه این جریان پرهیاهو با بدست گرفتن ظرفیتهای رسانهای و تبلیغی، به احدی نیز اجازه نقد این تفکرات را نداده و آن را مصداق حیثیت زدایی از مومن و دافعه غیرمنطقی میدانستند!
اما از آنجا که سنت الهی بر رسوایی منافقین قرار داشته، این جریان دین ستیز برای مدت طولانی نتوانست در پشت نقاب روشنفکری دینی پنهان بوده و به تدریج ابعاد "ضد دینی و الحاد" آن بروز کرد. این اتفاق زمانی صورت گرفت که این جریان احساس کرد خروج بیش از این از پیله منافقانه خود، در واقع ورود به عرصه ارتداد است که برای این منظور میبایست از حوزه اقتدار حاکمیت اسلامی خارج شده و در دامان دشمنان اسلام، کنه اعتقادات خود را علنی کند.
در این روند، عناصر اصلی این جریان با فرار به خارج از کشور نقاب منافقانه را کنار زده و علنا شمشیر دینستیزی به دست گرفتند.
اسلام ستیزی عیان مسلک سروش
از جمله اقدامات این جریان در این روند، نفی غیر مستقیم نبوت پیامبر از طریق نفی وحی الهی به ایشان بود. در این راستا سروش در بهمن ماه سال 1386 در مصاحبه با "میشل هوبینگ"، روزنامه نگار هلندی "رادیو زمانه" به انکار عصمت قرآن پرداخته و وحی را تجربه شخصی پیامبر و ساخته ذهن بشری او دانست. تجربهای شبیه شعر شاعران که البته میتواند خطاپذیر هم باشد! عبدالکریم سروش که ید طولایی در ثبت آراء و نظریات دیگران به نام خود دارد، در این زمینه نیز با دزدی آرای افرادی چون "نصر حامد ابوزید" عنوان داشت "من فکر نمیکنم دانش پیامبر از دانش مردم هم عصرش درباره زمین، کیهان و ژنتیک انسانها بیشتر بوده است. این دانشی را که امروز ما در اختیار داریم، نداشته است!"
این روند دین ستیزانه را "اکبر گنجی" با نفی "مهدویت" ادامه داد. اکبر گنجی که پس از فرار از ایران به طور کامل در اختیار "سرویس امنیتی آمریکا" و "پنتاگون" قرار گرفته، در ادامه نظریه پردازیهای استادش، وجود "حضرت ولیعصر" (عج) را انکار و آن را ساخته و پرداخته شیعیان دانست.
همچنین، اباحهگری این جماعت که از استخفاف حجاب شروع شد، در نهایت پستی و پلیدی به لجام گسیختگی در "روابط جنسی زن و مرد" کشیده و در نهایت سر از توجیه "همجنسگرایی" درآورد.
در پروژه تئوری پردازیهای دین ستیزانه، عبدالکریم سروش تلاش کرده با شکستن تابوهای دینی و فرهنگی نامی ویژه از خود به یادگار بگذارد که کمتر در این عرصه وجود داشته باشد. در این خصوص سروش در فروردین ماه 1391 در جلسه پرسش و پاسخ "دانشگاه تورنتو" اظهارنظرهایی داشت که تاسف بلکه تعجب همگان را نیز برانگیخت. سروش با وقاحت کامل در پاسخ به سوالاتی راجع به همجنسگرایی و "زنای با محارم" عنوان داشت "در داخل حوزه دین که تکلیف روشن است، اما بیرون از فضای دینی کمی اوضاع فرق میکند... ممنوعیتهای شرعی برای سن تکلیف است. انسانهای امروزی مایلند یک انسان حق مدار باشند تا یک حیوان تکلیف گرا؟!"
سروش با نام بردن از حقوق انسانها، همجنسگرایی را نیز یک حق میداند و به خود اجازه اظهارنظر در رابطه با چنین حقی نمیدهد!
سروش مهمترین چالش در ایران را چالش میان اخلاق و حقوق میداند. او میگوید "بسیاری از مسائلی که در گذشته غیراخلاقی بوده امروز تحت عنوان حق، اخلاقی محسوب میشوند". مثالهایی که وی برای تائید حرفهای خود میزند بسی شگفت انگیزتر از تئوری پردازیهای اوست.
وی میگوید "در گذشته ارتباط جنسی با محارم اخلاقا ممنوع بوده، ولی امروز به عنوان یک حق شناخته میشود و چنانچه رضایت طرفین باشد، مشکلی ندارد. در گذشته ارتباط یک زن شوهردار اخلاقا مذموم بوده، ولی امروز یک حق محسوب میشود. یعنی اگر زنی چنین کاری کند هیچ قانونی حق ندارد گریبانش را بگیرد. حتی اجازه ندارد به اندازه یک جای پارک نامناسب او را جریمه کند. بی اخلاقی در گذشته، امروز به عنوان حق مجاز است!"
از دیگر کسانی که در چارچوبهای دین ستیزانه اقدام به نظریه پردازی نموده، حسن یوسفی اشکوری است.

اشکوری پس از فرار از ایران با توجه به سابقه روحانی بودن به نوعی به عامل مشروعیت بخش در به چالشکشیدن و نقض ارزشها و مبانی اعتقادی اسلامی تبدیل شده است. وی همواره یکی از عوامل ثابت در نشستهای خبری شبکههای ضد اسلامی همچون "بی بی سی فارسی" و ... بوده و در فضای مجازی از عناصر بسیار فعال در نفی احکام دینی است.
اشکوری، گرگی در لباس میش
نکته جالب در خصوص حسن یوسفی اشکوری، انطباق کامل افکار و نظریات وی در نفی احکام دینی با عملکرد شخصی او در ابعاد مختلف است.
به عنوان نمونه، اشکوری در هشتم اردیبهشت ماه سال 90، با انتشار مقالهای در سایت "کمیته گزارشگران حقوق بشر"، تقریبا تمامی احکام اسلامی در موضوع خانواده و زنان را به چالش کشیده و آن را متعلق به شرایط اجتماعی و خانوادگی زمان بعثت و موقعیت حجاز میداند.
وی در این مقاله آورده است "اگر قبول کنیم در قلمرو زندگی آدمی یعنی امور روزمره، اصل بر تصمیمگیری آزاد و مختارانه و مصلحت اندیشانه هر انسانی ولو مومن در هر زمان و مکانی است و دین و شرع مسئولیتی در این زمینه ندارد، حداقل آن است که به تعبیر فقهی میدان مباحات بسیار فراخ خواهد شد و شمار قابل توجهی از احکام شرعی کنونی در این حوزه (حوزه خانواده) بلاموضوع خواهند بود!"
وی اضافه میکند "برای تنظیم خانواده سالم و انسانی نیز رعایت عدالت شرط اساسی و گریزناپذیر است. رعایت عدالت نیز برابری زن و مرد به عنوان دو رکن خانواده در استفاده برابر از تمامی امکانات و امتیازات و حقوق انسانی است... نظام خانواده کهن موضوعیت خود را از دست داده و در حال از دست دادن است و مسلمانان نیز دیر یا زود به این امر تن خواهند داد و بدان اعتراف خواهند کرد".
نکته جالب آنکه پس از چنین مقدمه چینی، اشکوری شروع به انتقاد از احکام اسلامی در تبعیض علیه زنان کرده و با ذکر چند مقدمه همچون؛ نصف بودن "ارث خواهر" نسبت به برادر، "وجوب تمکین زن در مقابل مرد" و ... به این نکته اصلی مورد نظرش یعنی "عدم عدالت در حق چند همسری مرد و عدم وجود این حق برای زنان" اشاره میکند.
رفتار اشکوری در ارتباط با خانم (مونا م) همسر آقای علی احسانی نشان دهنده آن است که اشکوری به شدت عامل به باورهای خود بوده و در ارتباط غیر اخلاقی با یک زن شوهردار قبحی نمیبیند. فقط بداقبالی اشکوری این بوده که این زن مامور به دام انداختن اشکوری بوده و احتمالا ارتباط وی با او چندان در چارچوبهای تئوریک اشکوری قابل تعریف نیست، وگرنه این متفکر فاسدالاخلاق احساس بهتری نسبت به توسعه تفکراتش در بستر جامعه مییافته است.

در اینجا ذکر این نکته خالی از لطف نیست که امروزه ارزش اقداماتی چون خلع لباس افرادی همچون اشکوری عیان میشود، چرا که در صورت استمرار رفتار افرادی از این دست در لباس روحانیت، این موضوع میتوانست فاجعهای عظیم برای جامعه دینی محسوب شود.
همچنین، امیدواریم این آخرین نمونه از انحرافات عملکرد این آقایان به اصطلاح روشنفکر دینی بوده و نام دین بیش از این آلوده به اعمال این دین ستیزان نگردد، چرا که مجوزهایی که سروش در اعمال غیر اخلاقی صادر کرده، بسی پستتر و رذیلانهتر از تئوریهای اشکوری بوده است.
سلطه استکبار بر تفکرات سروش و پیروانش
نکته دیگری که در بررسی چرایی رویکرد نظری و عملی افرادی همچون سروش و اشکوری و ... میتواند مورد توجه قرار گیرد، همراهی و همگرایی این جریان با نظام سلطه بینالمللی در قداست زدایی از ارزشهای دینی و انسانی و کمک به سیطره امیال شهوانی و خواستههایی شیطانی است.
ریشه این موضوع را نیز نه تنها در اختلافات فرهنگی و ایدئولوژیک که در نزاع قدرت در عرصه بینالمللی میبایست جستجو کرد، به نحوی که سیطره فرهنگی غرب بستری برای گستره سلطه این تفکر بر تمامی ابعاد حیات انسانی اعم از سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، علمی و ... است.
در نگاه کلانتر، بهره گیری از ظرفیتهای غیراخلاقی و مقابله با ارزشهای دینی و الهی توسط جهان غرب، بخشی از نزاع بین خیر و شر در جهان است که در یک سمت آن دینمداران و خداجویان و در طرف دیگر آن نظام ظالمانه بینالملل با سردمداری آمریکا و صهیونیسم بین الملی قرار دارند.

نزاعی که پس از قرنها کشاکش میرفت تا در قرن بیستم میلادی با پیروزی تاریکی بر نور و غلبه شیطان بر انسان پایان یابد، ولی از آنجا که سنت و مشیت الهی در نهایت غلبه نور بر تاریکی و حقیقت بر ظلمت است، خداوند مردی از نسل خوبان را برانگیخت تا با احیای شعارهای انبیای الهی پیروزی حق بر باطل را رقم زند.
در این روند امروزه استکبار جهانی به سردمداری شیطان بزرگ تمامی ظرفیتهای تکنولوژیکی، فکری، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی خود را بسیج کرده تا حرکت خمینی کبیر به پیروزی نهایی نرسد.
در این میان جریان روشنفکری به اصطلاح دینی که زاییده تفکرات لیبرالیستی و نئولیبرالیستی غربی است، پیاده کننده نظام فکری دشمن و توجیه کننده تفکرات و رفتارهای دین ستیزانه در پوشش تفکر و عمل دینی گردیده است.
در واقع میتوان گفت عملکرد روشنفکری دینی بخشی از هجمه ناتوی فرهنگی دشمن علیه جهان اسلامی و ارزشهای انسانی است که میکوشد با همراهی امپراطوری رسانهای جهان غرب هویت دینی جوامع اسلامی را به مسلخ بکشاند.
در این زمینه جالب توجه خواهد بود اگر بدانیم که امروزه 4000 کانال ماهوارهای هرزه نگاری به صورت مجانی و شبانه روزی در فضای ماهوارهای کشور ایران فعالند، در حالیکه تقریبا در تمامی کشورهای غربی این شبکهها از نیمه شب به بعد دارای برنامه بوده و تماما به صورت کابلی و در ازاء دریافت هزینه اقدام به پخش برنامه میکنند.
همچنین، نگاهی به برنامههای مختلف شبکههای ماهوارهای از شبکههای خبری همچون بی بی سی فارسی گرفته تا شبکههای به اصطلاح اجتماعی و خانوادگی همچون "من و تو"، "فارسی وان"، "جم تری وی" و ... نشان میدهد که همگی این شبکهها در راستای تخریب کیان خانواده، دین زدایی و القاء تفکرات "سکولار" و "پلورالیستی" به شدت در حال فعالیتند.
در این روند آنچه قابل مشاهده است، تلاش مزدوران فکری و فرهنگی همچون سروش، اشکوری، کدیور، گنجی، مهاجرانی و ... در تئوریزه کردن فساد و مشروعیت بخشی به لجام گسیختگی اخلاقی است.
متاسفانه تئوری پردازیهای دین ستیزانه که از اوائل دهه 60 تاکنون ادامه داشته، نتیجهای بسیار تلخ در فضای سیاسی و اجتماعی کشور رقم زده و آن فروغلتیدن بخشی از عناصر و جریانات سیاسی کشور در منجلاب بیدینی و تقابل علنی آنها با نظام دینی حاکم بر کشور بود، که بارزترین مصداق آنها را میتوان تلاشهای میدانی و بی پرده این جریانات برای براندازی حکومت دینی در رویدادهای پس از انتخابات ریاست جمهوری سال 88 دانست.
آنچه در وقایع سال 88 رخ داد، کنار زدن پرده تزویر و نفاق از چهره بخش عمدهای از جریان سیاسی موسوم به اصلاح طلبان و قرار گرفتن آنها در مقابل نظام دینی برخاسته از خون صدها هزار شهید بود، فتنهای که طی آن محصول استحاله فکری روشنفکری نئولیبرال، تحت عناوینی همچون تفکر اصلاح طلبی، گروهکهای التقاطی موسوم به ملی_ مذهبی، جریانات به اصطلاح دمکراسیخواه، جریانات و عناصر وابسته و مزدور به اصطلاح حقوق بشری و ... همگی ضمن اینکه با شمشیر عریان در مقابل حکومت دینی قرار گرفتند، بلکه توانستند از حمایتهای تمامی دشمنان اسلام اعم از نظام سلطه بین المللی، گروهکهای ضد انقلاب خارج نشین، امپراطوری رسانهای دشمن و ... بهره مند گردند.
البته آنچه در نهایت تعیینکننده بین نزاع حق و باطل در این عرصه شد، دست خداوند قهار بود که از آستین ملت بیرون آمده و طومار دشمنان دین خدا را در هم پیچید.
در پایان امیدواریم که خداوند متعال همواره ما را در پناه رحمت خود حفظ نموده و از فروافتادن در ورطه شیطان حفظ نماید، چرا که مجازات رویگردانان از رحمت الهی، تسلط شیطان بر تمام ابعاد فکری و رفتاری آنان (به اذن الله) خواهد بود.
و من یعش عن ذکر الرحمن نقیض له شیطنا فهو له قرین. (و هر که از یاد خدای رحمان دل بگرداند، شیطانی بر او میگماریم که همدم او گردد.( (زخرف آیه 36)
والسلام علی من اتبع الهدی
کلمات کلیدی: اشکوری، فتنه سبز، انتخابات ریاست جمهوری
امروز مصطفی معین در پاسخ به سخنان جلیلی، در مناظره زنده تلویزیونی از طریق محمدرضا عارف، خبر درخواستش از خاتمی برای برخورد با تعدادی از دانشجویان را تکذیب کرد. تصویر نامه معین توسط خبرگزاری تسنیم منتشر میشود.
سومین مناظره انتخاباتی کاندیداهای یازدهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری عصر امروز از شبکه اول سیما پخش شد.
در این مناظره سعید جلیلی در نقد اظهارات محمدرضا عارف گفت:حالا که بحث دانشجوی ستارهدار را مطرح میکنید، دانشجوی ستارهدار از کی مطرح شد؟ آقای توفیقی وزیر علوم دولت اصلاحات، فروردین ماه امسال مصاحبه کردند و گفتند این مال زمان ما بود.
وی افزود: فراتر از آن، این خیلی بیسابقه است که وزیر علوم وقت آقای معین، نامهای به رییسجمهور مینویسد که با 50 دانشجوی عضو انجمن اسلامی مستقل جلوی وزارت علوم رفتهاند و اعتراضی کردهاند با آنها برخورد امنیتی، قضایی، اطلاعاتی و سیاسی و حقوقی شود.
کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری تصریح کرد: عرض من این است که چون شما به انصاف می شناسم که این طور بحث ها در برخورد با مردم مهم است زیاد در مورد جریانات سیاسی خاص بحث نمیکنم. برخوردهایی در شکلهای مختلف صورت می گیرد و بعد آن گونه صحبت میکنیم که انگار آن موقع آن بحثها نبوده است.
پس از پایان دور اول مناظرهها، محمدرضا عارف در جمعبندی دو دقیقه پایانی سخنانش به اظهارات جلیلی واکنش نشان داد و گفت: در موقع استراحت، به من گفتند که دکتر معین و آقای ظریفیان صحبتهای آقای جلیلی را تکذیب کردند.
جلیلی هم پاسخ عارف را اینچنین داد: 10 سال دیر تکذیب کردند.
اگر چه محمدرضا عارف به نقل از مصطفی معین و یک2 تن دیگر سخنان جلیلی را تکذیب کردند؛ متن نامه مصطفی معین به سید محمد خاتمی را که در اوج سالهای اصلاحات نگاشته شده، بازنشر میشود.
کلمات کلیدی: مصطفی معین، خاتمی، انتخابات ریاست جمهوری